در پاسخ به اینکه چرا اجسام به رنگ های متفاوت دیده می شوند گفته می شود که با تابیده شدن نور سفید ( نور خورشید ) به آنها ، رنگ همرنگ خود را بازتاب و باقی را جذب می کنند . اما سوال این است که اولا دلیل این بازتاب چیست و چگونه صورت می گیرد ؟ آیا ربطی به پدیده ی تشدید دارد ؟ و سوال دوم اینکه اگر این توجیه درست باشد در یک اتاق کاملا تاریک ما نباید بتوانیم یک دیوار با رنگ بنفش را بویسله ی پرتو نور قرمز ببینیم در صورتی که چنین نیست و دیوار قابل مشاهده است !
هر جسمی که با سرعت معینی حرکت میکند دارای انرژی حرکت مشخصی است.این انرژی هر چه جرم جسم بیشتر و سرعت آن بالاتر باشد,بیشتر خواهد شد.
اگر در آینده یک فضاپیمای مدرن با سرعت تقریبا معادل سرعت نور حرکت کند و مثلا انسان از طریق ایجاد حالت پس سوزی در نیروی محرکه انرژی حرکتی بیشتری در آن ایجاد نماید,چه اتفاقی خواهد افتاد؟
سرعت را به زحمت بتوان افزایش داد زیرا که تقریبا به بالاترین سرعت ممکن دست یافته ایم.بنابراین اینشتین این طور نتیجه گیری کرد که جرم فضاپیما بیشتر خواهد شد.
برابر فرمول های اینشتین اگر فضاپیما در حالت سکون یک تن جرم داشته باشد در سرعتی معادل 80%سرعت نور تقریبا1700 کیلو و در سرعتی معادل 99%سرعت نور 7100 کیلو و در سرعتی معادل 999/99%سرعت نور 224تن جرم خواهد داشت.در ضمن به همین دلیل است که یک فضاپیما هرگز نمیتواند به سرعت نور دست پیدا کند.
هنگامی که سرعت جسم به این سرعت جادویی نزدیک میشود جرم آن عملا به سمت بینهایت میل پیدا میکند در نتیجه فضاپیما باید نیروی محرکه بینهایت قوی داشته باشد تا بتواند شتاب بیشتری به سفینه بدهد.
بنابراین مشاهده میشود که جرم یک جسم نیز نسبی است و بستگی به ناظر دارد.اگر یک سیب بزرگ با سرعت معادل 999/99%سرعت نور از برابر ما در حال پرواز باشد50کیلوگرم وزن خواهد داشت.
دانشمندان در مرکز تحقیقات هسته ای سرن در شهر ژنو میگویند که پس از سنجش سرعت ذرات بنیادی پی برده اند که این ذرات سرعتی بیشتر از نور دارند، نتیجه ای که با یکی از قوانین اساسی فیزیک مغایرت دارد.
این نتیجه پس از آن به دست آمده است که ذرات بنیادی از مرکز تحقیقاتی سرن به یک آزمایشگاه دیگر واقع در هفتصد کیلومتری این آزمایشگاه پرتاب شد.
دانشمندان در مرکز تحقیقات هسته ای سرن میگویند که از این نتیجه تعجب کرده اند و از دیگر دانشمندان هم خواسته اند که مستقلا این آزمایش را مورد بررسی و تائید قراردهند.
اگر نتیجه این آزمایش تایید شود بخشی از تئوری نسبیت آلبرت انیشتن که می گوید سرعتی بالاتر از سرعت نور وجود ندارد، نقض خواهد شد.
ابداع ابزاری کریستالی برای نامرئی کردن اجسام
محققان دانشگاه بیرمنگام موفق به ابداع ابزاری از کریستال طبیعی شده اند که با کمک آن می توان همه چیز را نامرئی کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، این محققان موفق شده اند از کلسیت، ماده بلورینی که در طبیعت به وفور یافت می شود برای تولید پوشش نامرئی کننده استفاده کنند. نامرئی کردن مواد بر اساس هدایت امواج نوری انجام می گیرد که امواج نوری از میان اجسام پنهان شده به چشم انسان نرسند.
کلسیت می تواند این روند را به واسطه ارسال دو موج دو قطبی نور در دو جهت مختلف امکانپذیر سازد. به این شکل می توان اجرامی در ابعاد یک سانتیمتر را به راحتی نامرئی کرد. این رویکرد مسیری ساده تر و قابل کنترل تر را برای نامرئی کردن اجسام در اختیار انسان قرار می دهد.
تا کنون دانشمندان برای تولید مواد نامرئی کننده از متا مواد استفاده می کردند که به واسطه تغییرات و نوسانات میکروسکوپی در ویژگی هایشان مسیر امواج نوری را به اطراف یا بالای جسم پنهان شده هدایت کنند. با این حال این شیوه از مشکلاتی برخوردار است که کاربرد آن را دشوار می کند. اما اصول کار در شیوه کلسیتی کاملا متفاوت است و این ماده نور را در دو طول موج با جهت های متفاوت می تاباند.
محققان این تاثیر در پوشش نامرئی کننده کلسیتی را بواسطه ساختار هندسی ویژه ای خلق کرده اند، این ساختار از دو قطعه منشور مانند از جنس کریستالهایی کلسیتی به هم چسبیده تشکیل شده است به شکلی که فضایی مثلث مانند در پایین این دو منشور خالی باقی مانده است و اجسام زمانی که تحت تاثیر نور دو قطبی قرار می گیرند، نامرئی می شوند.
محققان با استفاده از همین ابزار و تاباندن نور دو قطبی قرمز و سبز رنگ توانستند برخی از اجسام به ابعاد یک سانتیمتر را نامرئی کنند.
بر اساس گزارش فاکس نیوز، این اولین باری است که برای نامرئی کردن اجسام به جای متا مواد مصنوعی از کریستالهای طبیعی استفاده می شود و همچنین اولین باری است که فضای نامرئی کننده به اندازه ای بزرگ است که می توان نامرئی شدن اجسام را با چشم غیر مسلح مشاهده کرد از این رو دانمشمندان این کشف جدید را قدمی بزرگ به سوی دست یافتن به شیوه های تاثیرگذارتر نامرئی کردن اجسام می دانند.
حماسه گلها؛ از بیگ بنگ تا رنسانس ژنومیک فصل بهار و رویش گلهایی که با رنگهای شگفت انگیز خود دگرگونی و تازگی را به زمین هدیه می کنند این فکر را برمی انگیزد که این گیاهان چگونه به تکامل رسیدند.
به تازگی گروهی از دانشمندان آمریکایی با هدف یافتن پاسخی برای حل این معما به نتایج جدیدی دست یافته اند.
امروزه ما انسانها عادت کرده ایم گلها را پرورش بدهیم، از آنها عکس بگیریم و یا از رایحه خوش آنها در فصل بهار لذت ببریم، اما به ندرت به این سئوال فکر می کنیم که گلها واقعا چه هستند و چگونه به تکامل رسیده اند؟
در جواب این پرسش باید گفت: گلها اشکالی از حیات بینهایت مقاوم هستند، قهرمانان یکی از شگفت انگیزترین و اسرارآمیزترین فصول تاریخ طبیعت
درحقیقت، گلها در طول تاریخ حیات خود بیش از هر جاندار دیگری به دست تکامل شناسان و گیاه شناسان مورد آزمایش قرار گرفته اند. این دانشمندان به مدت قرنهای متمادی به دنبال درک این نکته بودند که در دوره کرتاسه چگونه تکاملی تا این حد سریع و مداوم رخ داد و زمین را به اشکال و رنگهای گوناگونی که در مقابل هر نوع حادثه آسیب زا مقاومند مزین کرد.
اکنون گروهی از دانشمندان دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا نسخه معتبرتری از تاریخ گلها و گیاهان را ارائه کردند که زمان تولد این جانداران را حدود 200 میلیون سال عقب تر از آنچه که تاکنون تصور می شد به تصویر می کشد.
برپایه این "حماسه جدید گلها" حداقل دو حادثه جهش ژنتیکی به ترتیب در 320 و 200 میلیون سال قبل رخ داده است. اگر امروز، دنیای ما از بیش از 300 هزار گونه مختلف از گیاهان پوشیده شده به خاطر این دو حادثه جهش ژنتیکی است.
داروین و راز ترسناک
22 جولای 1879 بود زمانی که داروین در یک گفتگوی مکاتبه ای با دوست خود، جوزف هوکر کاشف و گیاهشناس سرشناس گفت که موفق نشده است درباره شگفت انگیزترین پدیده طبیعت توضیحی پیدا کند گفت: "به همین علت می توانیم نتیجه بگیریم که توسعه سریع گیاهان گلدار در دوره های زمین شناسی متاخر یک راز ترسناک است."
"ویلیام ای. فرایدمن" استاد زیست شناسی تکامل دانشگاه کلورادو به تازگی در مقاله ای در خصوص تلاش داروین برای کشف توسعه گلها نوشت: "در ادیسه ای که 6 سال به طول انجامید، این دانشمند برجسته تنها توانست یک حدس و گمان را توسه دهد.
برپایه این حدس، گیاهان تکامل یافته تر می توانند در یک جزیزه و یا در یک قاره گمشده در نیمکره جنوبی متولد شده باشند. با آغاز مطالعاتی بر روی بقایای فسیلی که تاریخ پیدایش گونه های مختلف گیاهی را در دوره کرتاسه مقدم (حدود 130 میلیون سال قبل) تعیین می کرد، دو فرضیه مطرح شدند که برپایه آنها بقایای قدیمی تر به طور اسرارآمیزی از بین رفته اند و یا تئوری مربوط به گیاهان ابتدایی تر نیاز به یک بازنگری کلی دارد."
موفقیت گیاهان گلدار
برای حل این معما، یک بررسی ژنتیکی انجام شد. دانشمندان از مدتها قبل می دانستند که گیاهان گلدار موفقیت خود را مدیون جهشهای ژنتیکی خاصی هستند که "حوادث پلی پلوئید" نام دارد، اما تاکنون هیچکس موفق نشده بود لحظه ای را که در آن این حوادث پلی پلوئیدی رخ داده اند شناسایی کند.
در اینجا است که تحقیقات "کلاد دو پامفیلز"، استاد زیست شناسی دانشگاه ایالتی پن و همکارانش وارد می شود. درحقیقت، این محققان در تازه ترین بررسیهای خود نشان دادند که صدها میلیون سال قبل در ژنوم گیاهان، حداقل دو جهش بزرگ اتفاق افتاده است که نسبت به آنچه که سایر گروههای تحقیقاتی نشان داده اند حداقل 200 میلیون سال عقب تر است.
نتایج این تحقیقات جدید که در نسخه آنلاین مجله "نیچر 3" منتشر شده است نشان می دهد که این تغییرات DNA چگونه هزاران ژن جدید را تولید کرده و منجر به "انفجار تکاملی" در ایجاد گونه های گیاهان گلدار شده اند.
نیچر در این باره می نویسد: این تحقیق، موج جدیدی از اطلاعات ژنتیکی جدید و یک مقیاس تکاملی دقیقتر را ارائه می کند.
تاریخی که در DNA نوشته شده است
"دو- پامفیلز" در این خصوص توضیح داد: "ما با تجزیه 9 ژنوم گیاهی که پیش از این توالی ژنتیکی آنها به دست آمده بود و میلیونها توالی DNA گیاهان گلداری که در قدیمی ترین شاخه های شجره فیلوژنتیک گیاهان قرار دارند یک کار تحقیقاتی بسیار فشرده و سخت را انجام دادیم."
وی افزود: "می دانستیم که در نقطه مشخصی مهمترین ریخت شناسیهای ژنتیکی را در اجداد گیاهان کشف خواهیم کرد. به اعتقاد ما این تغییرات ژنتیکی می توانستند پایه موفقیت بسیاری از گونه های گلهایی باشند که امروز بر روی زمین زندگی می کنند."
دو بیگ بنگ برای منشا اولین گیاه
به این ترتیب از تجزیه اطلاعات مواد مولکولی، این محققان موفق شدند تاریخ دو حادثه "پلی پلوئیدی" را کشف کنند.
پلی پلوئید به معنی "کسب یک دوز دوبرابر از ماده ژنتیکی از طریق جهش" است. این رونویسی DNA می تواند در مهره داران نیز رخ دهد اما اغلب یک فرایند مرگبار است، درحالی که گیاهان در این فرایند می توانند زنده بمانند و از فواید ژنومهای دوتایی بهره مند شوند.
حتی اگر بیشتر ژنهای ایجاد شده از حوادث پلی پلوئید از بین برود، بعضی از آنها می توانند عملکردهای جدیدی را سازماندهی کنند و یا در برخی موارد، بخشی از کاری را که تا آن لحظه ژنهای اصلی انجام می دادند به عهده بگیرند.
به این ترتیب، سراسر ژنوم این امکان را پیدا می کند که میزان اثربخشی خود را افزایش دهد. تاکنون، این جهشها در یک دوره بین 125 میلیون تا 150 میلیون سال قبل کشف شده بود. درحالی که این دانشمندان اکنون کشف کردند که در واقع دو "بیگ بنگ" برای ایجاد گیاهان گلدار وجود داشته است.
برپایه این نتایج، اول در حدود 320 میلیون سال قبل اجداد تمام گیاهان دانه دار به وجود آمدند و بعد بین 192 تا 210 میلیون سال قبل این گیاهان به صورت تخصصی تباربندی شدند.
رنسانس ژنومیک
به گفته "دو- پامفیلز"، این دو تغییر شکل بزرگ، گونه ای از "رنسانس ژنتیکی" را به حرکت درآورد که حتی امروز نیز گیاهان از نتایج آن بهره مند می شوند.
به خاطر حوادثی مثل این است که گیاهان گلدار توانستند عملکردهای موثرتر و جدیدی را توسعه دهند و بتوانند در برابر تغییرات آب و هوایی بسیار سخت و انقراضهای دسته جمعی زنده بمانند.
برای مثال، در انقراض دسته جمعی که در دوره پایانی کرتاسه (حدود 65 میلیون سال قبل) احتمالا در اثر برخورد یک شهاب سنگ عظیم به زمین رخ داد حدود 73 درصد از تمام جانداران از جمله دایناسورهای غول پیکر منقرض شدند. درحالی که گیاهان گلدار نه تنها زنده مانند بلکه متنوع تر و زیباتر شدند.
توماس هاروی» به مدت چهل سال نگهبان مشهورترین مغز قرن بیستم بوده است. «ساندرا ویتلسون» هم از اساتید دانشگاه «مکمستر اونتاریو»ی کانادا، تحقیقاتی را روی مغز انسان آغاز کردند تا بتوانند به نتایج بزرگی دست یابند
به گزارش سرویس بینالملل «بازتاب»، ویتلسون که از سال 1997 راجع به مغز انسان تحقیق میکند، در سال 1987 توانست، رضایت 120 مرد و زن را برای اهدای مغزشان بعد از مرگ جلب کند.
بر پایه تحقیقات وی، هیچکدام از مغزها با هم مشابه نبودهاند. او به دنبال رابطه شکل ظاهری و تواناییهای ذهنی و همچنین مقایسه راستدستان و چپدستان بود. وی از راههای سادهای چون اندازهگیری مغز، وزن کردن آن، شمارش سلولها و... استفاده کرده است
ویتلسون میگوید: ما به هیچ وجه به دنبال تأثیر جنسیت بر مغز نبودیم، اما سرانجام متوجه شدیم که این امر اختلاف بزرگی را ایجاد میکند
به نظر وی، شکل مغز بر اساس جنسیت صورت میگیرد. مغز زنها و مردها از هم بهتر یا بدتر نیستند، اما از جوانبی متفاوتند و کسی نمیداند که چگونه این تفاوتهای عصبی، باعث ایجاد تفکرات و رفتارهای متفاوت شده و بر واقعگرایی، تجزیه و تحلیل اطلاعات، قضاوتها و رفتار اجتماعی تأثیر میگذارد
برای مثال، مغز زنان به نظر سریعتر از مردان میرسد. در مقابل، سلولهای خاکستری مغز مردان بیشتر از زنان است. چینخوردگیهای مغز زنان بسیار پیچیدهتر و زیادتر است که شامل ساختارهای عصبی پیچیدهتری در درونش است. مردان و زنان از قسمتهای متفاوتی از مغز برای یادآوری خاطرات، احساسات عاطفی، تشخیص اشکال، حل مشکلات و تصمیمگیری استفاده میکنند
تحقیقات نشان داده است که کوچک یا بزرگ بودن ساختارهای عصبی، بر اساس راست یا چپ دست بودن مردان متفاوت است، اما در زنان تقریبا به یک اندازه است.
نرونهای سطح مغز (کورتکس) در زنان به هم نزدیکتر است و باعث شده تعداد این ساختارها در مغز زنان 12 درصد بیشتر از مردان باشد؛ این امر توجیهکننده سطح مساوی هوش زنان و مردان به رغم تفاوت در اندازه آنهاست
کارشناسان انستیتو مغز مسکو اعلام کردهاند که وزن مغز «ولادمیر لنین»، رهبر سابق اتحاد شوروی، حدود 3 پوند، مغز «ایوان تورگینف»، حدود 4/4 پوند و مغز «آناتول فرانس» هجونویس 1/2 پوند بوده است. این در حالی است که بنا بر گفته مقامات بیمارستان «پرینستون» کانادا، مغز «انیشتن» حدود 7/2 پوند وزن داشته که کمتر از میانگین معمول برای مردان است
آمار از مغز انیشتن همچنان مجهول باقی ماند تا در سال 1985 «ماریون دایاموند» کشف کرد که سلولهای مغز این فیزیکدان دارای سلولهای فعال بیشتری بوده و سلولهای عصبی بهتر از یازده مغز دیگر پرورش میداده است. این سلولهای غیرمعمول مغزی در محلی قرار داشتند که با مهارتهای ریاضیاتی و یادگیری زبان مرتبط بوده است
ویتلسون که به همراه هاروی از سال 1995 بر مغز انیشتن تحقیق کردهاند، میگویند: این مسئله نشان میدهد که اندازه مغز در مردان نمیتواند فاکتور اساسی در میزان هوش آنان باشد
آنان بخشهای مختلف مغز انیشتن را با مغزهای موجود در مجموعه خود تطبیق داده و کشف کردند که یک قسمت از مغز انیشتن که مرتبط با استدلالات ریاضی است، 15 درصد پهنتر از دیگر مغزهای معمولی است. همچنین کشف کردند که این بخش مغز، فاقد شکافی است که در سایر مغزها موجود است. معمولا مغز همه انسانها، دو قسمت کاملا جداگانه دارد، حال آنکه مغز انیشتن به نظر یک شبکه میرسد که سیناپسهای این قسمت بسیار متراکم بودهاند
وی میگوید: شاید این امر یکی از مهمترین دلایل برجستگی هوشی وی بوده است. به هر حال از هر یک میلیارد نفر، یک نفر چنین مغزی دارد.
بر پایه تحقیقات آنان، تفاوت در اندازه قسمتی مخصوص از مغز باعث تغییر در تست هوش است، اما تنها در زنان و حافظه نیز بسته به میزان تراکم نرونهاست، اما تنها در مردها. با افزایش سن، حجم مغز نیز افزایش پیدا میکند اما تنها در مردان و به ندرت این امر در زنان دیده میشود
استاد فیزیک و نجوم رصدی دانشگاه ریورساید کالیفرنیا خاطرنشان کرد: نوری که انسان از کهکشانی مشاهده میکند شاید وقتی آن کهکشان را ترک کرده، کره زمین و کهکشان ما وجود نداشته، اما در طول حرکت تا رسیدن ما به کهکشان راه شیری و سیاره زمین به وجود آمده و شاید هم در این لحظه دیگر خود آن کهکشان وجود نداشته باشد. در حقیقت انسان وقتی کهکشانی را که 13 میلیارد سال نوری با زمین فاصله دارد می بیند در حقیقت به ابتدای جهان و آفرینش نگاه میکند
استاد فیزیک و نجوم رصدی دانشگاه «ریورساید» کالیفرنیا با بیان اینکه از مهبانگ (انفجار بزرگ) و ابتدای پیدایش جهان، حدود 13.6 میلیارد سال گذشته است، گفت: طبق محاسبات، جهان 35 میلیارد سال پس از پیدایش یعنی تا حدود 21 میلیارد سال دیگر نابود خواهد شد.
دکتر بهرام مبشر، کیهانشناس بزرگ ایرانی دانشگاه «ریورساید» کالیفرنیا و از دانشمندان و مسوول سابق دوربین فروسرخ تلسکوپ فضایی هابل که در نشست علمی ماهنامه نجوم با عنوان« و آنگاه نور، یک میلیارد سال نخست» در کتابخانه حسینیه ارشاد سخن میگفت اظهار کرد: کیهان شناسی در گذشته جزئی از فلسفه بود که برای اولین بار توسط یونانیهایی مانند افلاطون در 500 سال قبل از میلاد مسیح به وجود آمد. اولین کسی که این علم را شروع کرد، افلاطون بود که معتقد بود، زمین محور همه کهکشانها است و دیگر سیارات به دور او میگردند اما امروزه کیهانشناسی صورت علمی پیدا کرده است.
وی با بیان این که اندیشه افلاطون تا دو هزار سال بعد مورد قبول دانشمندان بود، افزود: پس از گذشت دو هزار سال از مطرح شدن این اندیشه، کوپرنیک، زمین را از محوریت برداشت و خورشید را جایگزین آن کرد و با وجود این که تصور کوپرنیک از اساس اشتباه بود، اما با شجاعت خود توانست با عقیده دو هزار ساله مردم بجنگد و آن را تغییر دهد.
استاد فیزیک و نجوم رصدی دانشگاه ریورساید کالیفرنیا با تاکید بر این که گالیله اولین کسی بود که تلسکوپ را اختراع کرد، تصریح کرد: گالیله به وسیله تلسکوپ توانست ژوپیتر را مشاهده کرده و از حرکت آن متوجه گردش زمین به دور خورشید شود. اما کیهان شناسی به عنوان یک علم از اوایل قرن بیستم و در حدود سال 1920 آغاز شد که نهایتا به این نتیجه رسیدیم که جهان 13.6 میلیارد سال پیش در اثر یک انفجار بزرگ به نام مهبانگ (BIG BANG) به وجود آمد که پس از آن تاکنون جهان در حال انبساط است به این معنا که همه کهکشانها و هر چیزی که در جهان وجود دارند در حال دور شدن از یکدیگر هستند .
وی با طرح این سوال که چگونه لحظه مهبانگ (BIG BANG) به وجود آمد، عنوان کرد: اطلاعات موجود از جهان و چگونگی شکل گیری آن از 10 به توان 43 ثانیه پس از شکل گیری جهان در دسترس است که با فیزیکی که میشناسیم قادر به توضیح دادن آن نیستیم. اما نیروهایی که در طبیعت در ابتدای مهبانگ وجود داشت یکی بودند که در این زمان به چهار نیروی جاذبه، الکترو مغناطیس یا همان نور، نیروی قوی که هسته اتم را نگه می دارد و نیروی ضعیف تقسیم شدند.
وی با اشاره به این که این چهار نیرو طبیعت را اداره میکردند، تصریح کرد: نیروی جاذبه در 10 به توان منهای 38 ثانیه پس از پیدایش جهان از نیروهای دیگر جدا شد که در این زمان درجه حرارت جهان بسیار بالا و در حدود چندین میلیارد درجه (10 به توان 29 درجه) کلوین بود که از آن هنگام هر چه جهان انبساط پیدا میکرد درجه حرارت کاهش پیدا میکرد ونهایتا در 10 به توان منهای 10 ثانیه پس از پیدایش جهان تمام نیروهایی که در طبیعت وجود داشتند به صورت نیروهای مستقل از یکدیگر جدا شدند.
مبشر در ادامه با اشاره به سیر انبساطی جهان پس از مهبانگ تاکنون اظهار کرد: یکهزارم ثانیه پس از پیدایش جهان، موادی که هسته اتم (پروتون و نوترون) را تشکیل میدهند، فرم پیدا کردند به گونهای که کوارکها اولین موادی بودند که در این زمان ایجاد و با جمع شدن دور هم پروتون را تشکیل دادند، اما بلافاصله پس از این زمان، پروتونها بر اثر تابش نور متلاشی شدند و این روند تا آنجا ادامه پیدا کرد و شدت نور به حدی کاهش یافت که قادر به متلاشی کردن پروتونها نبود و پروتونها به وجود آمدند.
وی با بیان این که دمای جهان در زمان تشکیل پروتونها 10 به توان 12 درجه کلوین بود، خاطرنشان کرد: پس از تشکیل هسته اتم که حاوی پروتونها و نوترونها است، ماده به وجود آمد و تقریبا سه دقیقه پس از پیدایش جهان، هسته سادهترین اتم که هیدروژن است، به وجود آمد. در واقع میتوان گفت هیدروژنی که در اتمسفر و یا آب وجود دارد بازماندهایی از سه دقیقه پس از پیدایش جهان است.
دکتر مبشر با بیان این که اگر لحظهای در روند تشکیل اتم و ماده در جهان خلل وارد میشد، ما امروز در این مکان نبودیم، اظهار کرد: اگر زمان و یا نحوه تشکیل اتم به اندازه ذرهای متفاوت با چیزی بود که به وجود آمد همه چیز امروز با چیزی که وجود داشت متفاوت بود و در واقع بین سه دقیقه تا 300 هزار سال پس از پیدایش جهان، هسته اتمها از سادهترین آنها تا سنگینترین اتم شکل گرفته و حدود 380 هزار سال پس از پیدایش جهان الکترونها دور هستههای اتم جمع شده و نهایتا باعث به وجود آمدن اتمها که تشکیل دهنده کهکشانها، سیارات و انسانها هستند، شدند.
استاد دانشگاه «ریورساید» با اشاره به این که دمای جهان 300 هزار سال پس از مهبانگ، سه هزار درجه کلوین بوده است، ادامه داد: از آن زمان تاکنون کهکشانها و ستارهها انسانها به وجود آمدند.
وی گفت: در ابتدای جهان، هیچ چیز جز نور وجود نداشت، به صورتی که اگر شما با یک موشک از منظومه شمسی خارج شده و وارد کهکشان راه شیری شوید و از آنجا به جهان بیرون از این کهکشان بروید و دمای جهان را اندازه بگیرید به عددی حدود منهای 270 درجه سانتیگراد که نزدیک به صفر مطلق است، میرسید که این دما از لحظه پیدایش جهان و تابش زمینهیی که مبنای کیهانی دارد، باقی مانده؛ چرا که اگر در تمام جهات آن را اندازهگیری کنید، یکسان است.
مبشر با تاکید بر این که یک میلیارد سال پس از پیدایش جهان، ستارگان و کهکشانها به وجود آمدند، تصریح کرد: در کهکشان راه شیری حدود یکصد هزار میلیون ستاره وجود دارد که دائما در حال تحول و کاهش نور هستند تا در نهایت به مهرههای سیاه تبدیل شوند؛ بنابراین به طور متوسط یکصد هزار میلیون ستاره لازم است تا یک کهکشان به وجود بیاید، اما همه این جهان مرئی تنها چهار درصد جهان را تشکیل میدهد.
وی در ادامه با اشاره به این که مساله انبساط جهان نخستین بار در سال 1922 توسط ادوین هابل مطرح شد، اضافه کرد: سرعت کهکشانها و فاصله آنها با هم متناسب هستند و با ثابت هابل میتوان فاصله آنها را از یکدیگر محاسبه کرد و در واقع زمین جزء کوچکی از منظومه شمسی بوده که منظومه شمسی هم جزء کوچکی از کهکشان راه شیری و کهکشان راه شیری یکی از صدها کهکشانی است که گروه محلی کهکشان را تشکیل میدهند که این گروه یک گروه از صدها هزار گروه دیگر است که ابرخوشه کهکشانها را تشکیل میدهند.
مبشر افزود: به واسطه جاذبه ابرخوشه کهکشانی، تمام کهکشانهایی که در اطراف کهکشان راه شیری هستند به همراه کهکشان راه شیری به سمت ابرخوشه کهکشانی در حال حرکت هستند به گونهای که کهکشان ما با سرعت حدود 500 کیلومتر در ثانیه به سمت مرکز ابرخوشه کهکشانی در حال حرکت است و این ابرخوشه به همراه تمامی کهکشانهایی که به همراه دارد با سرعت 480 کیلومتر در ثانیه به سمت ابرخوشهای بزرگتر از خودش در حال حرکت است.
وی با یبان اینکه مسائل مطرح شده توصیفی از وسعت کائنات و هستی است که انسان به عنوان موجودی کوچک و در سیارهای کوچک از این کائنات زندگی میکند، اظهار کرد: برای به وجود آمدن حیات نیاز به کربن، نیتروژن و اکسیژن داریم که این عناصر پس از سه دقیقه از پیدایش جهان به وجود آمده و شروع به شکل گیری کردند. این لازمه های حیات در اثر تحولات درون ستارهها به وجود آمده، نهایتا پس از اتمام عمر ستارهها منفجر میشوند، به صورت یک ابر نواختر به وجود میآیند و بر اثر انفجار این عنصرها در جهان پخش میشوند و به سیاراتی مانند زمین آمده و حیات را در این سیاره هم شکل میدهند. در واقع یکی از پرنورترین واکنشهایی که در جهان به وجود میآید ابرنواخترها هستند.
مبشر خاطرنشان کرد: این سیر حیات بخشی به طبیعت تا آنجا ادامه پیدا میکند که به انسانها میرسد و انسانها برای پیدایش حیات باید به دنبال کراتی باشند که ویژگیهای زمین را داشته باشند که تاکنون با تلاش فضاپیمای کپلر 600 سیاره پیدا شده است و اگر بتوان در هر کدام از این سیارهها این سه عنصر را پیدا کرد می توانیم بگوییم آن سیاره مانند زمین و دارای ویژگیهایی مثل زمین است.
وی گفت: اگر بخواهیم تاریخ پیدایش جهان را از آغاز مهبانگ تاکنون در یک سال فشرده کنیم جهان در ابتدای ژانویه به وجود آمده است. یک ماه پس از مهبانگ (انفجار بزرگ) یعنی در فوریه، کهکشان راه شیری تشیکل شده، نه ماه پس از پیدایش یعنی در سپتامبر زمین فرم گرفته، در 22 سپتامبر (اول مهر ماه) زندگی ابتدایی در زمین به وجود آمد، آذر ماه زمانی بود که دایناسورها به وجود آمده و در 26 همان ماه از بین رفتند، در روز پایانی سال در ساعت 23 و 58 دقیقه، انسانها به وجود آمدند، 25 ثانیه قبل از پایان سال کشاورزی به وجود آمد و نهایتا 11 ثانیه قبل از پایان سال اهرام مصر ساخته شدند.
مبشر با اشاره به این که توسعه علم به حدی رسیده که امروزه میتوان اولین کهکشانهایی را که به وجود آمدند مشاهده کرد، اظهار کرد: وقتی انسان به آسمان نگاه میکند در حقیقت در زمان به عقب نگاه کرده همان طور که نور خورشید هشت دقیقه زمان میبرد که به چشم انسان برسد، یعنی هنگامی که انسان به خورشید نگاه میکند، آن را طوری میبیند که هشت دقیقه قبل بوده است و وقتی به کهکشانی مینگریم که 10 میلیون سال نوری با ما فاصله دارد، یعنی آن را آن گونه میبینیم که 10 میلیون سال پیش بوده نه آن طور که امروز هست، چرا که شاید امروز وجود نداشته باشد.
استاد فیزیک و نجوم رصدی دانشگاه ریورساید کالیفرنیا خاطرنشان کرد: نوری که انسان از کهکشانی مشاهده میکند شاید وقتی آن کهکشان را ترک کرده، کره زمین و کهکشان ما وجود نداشته، اما در طول حرکت تا رسیدن ما به کهکشان راه شیری و سیاره زمین به وجود آمده و شاید هم در این لحظه دیگر خود آن کهکشان وجود نداشته باشد. در حقیقت انسان وقتی کهکشانی را که 13 میلیارد سال نوری با زمین فاصله دارد می بیند در حقیقت به ابتدای جهان و آفرینش نگاه میکند.
نماینده سابق سازمان فضایی اروپا در ناسا با تاکید بر این که با سیستم فراژرف هابل میتوان عمیق ترین تصویر موجود از جهان را مشاهده کرد، اظهار داشت: تمام چیزی که امروزه در جهان قابل مشاهده هست، تنها چهار درصد جهان است چرا که 96 درصد جهان غیر قابل مشاهده است، یعنی حدود 73 درصد جهان چیزی به نام انرژی تاریک و 27 درصد آن ماده تاریک بوده که چهار درصد از آن را امروز میتوانیم ببینیم.
وی با بیان این که جاذبه ماده تاریک چیزی است که میتواند باعث توقف انبساط و نهایتا انقباض جهان شود، تصریح کرد: در حال حاضر می توانیم به سوالی که افلاطون در خصوص باز یا بسته بودن جهان مطرح کرد پاسخ گفت که جهان باز است.
مسئول سابق آشکارساز Nikmouse تلسکوپ فضایی هابل اضافه کرد: ماده تاریک شاید متشکل از سیارهها و ستارههایی که تاکنون از بین رفته اند باشد، اما نکته جالب اینجاست که در حال حاضر هیچ اطلاعاتی در خصوص کیفیت و کمیت انرژی تاریک که در حال حاضر حدود 75 درصد جهان را تشکیل میدهد نداریم و نمیدانیم این انرژی از چه چیزی تشکیل میشود.
وی با بیان این که از طریق تلسکوپ هابل و با استفاده از سرعت کهکشان ها میتوان فاصله آنها را اندازهگیری کرد، اظهار کرد: اگر از دو شیوه مختلف فاصله دو کهکشان از یکدیگر را اندازهگیری کنیم و این فاصلهها با هم متفاوت باشند به این نتیجه می رسیم که یکی از این فاصلهها اشتباه است. در واقع براساس محاسبههای صورت گرفته فاصله ای که از روی دینامیک آنها گرفته میشود، همیشه کمتر از فاصله حقیقی کهکشانها است.
مبشر با اشاره به این که در گذشته سرعت انبساط زمین کم بوده و در زمانی معین این سرعت ناگهان زیاد شده است، عنوان کرد: این افزایش سرعت انبساط جهان در 4.2 میلیارد سال گذشته به صورت ناگهانی اتفاق افتاد و این نشان دهنده پیشرفت علم است که می توانیم زمان و نحوه این تغییر سرعت را محاسبه کنیم .
وی در ادامه با تاکید بر این که انتهای جهان به میزان نیروی جاذبه و دافعه بستگی دارد، تصریح کرد: نیروی جاذبه باعث نزدیک شدن این جهان به یکدیگر و نیروی دافعه باعث دور شدن کهکشانهای جهان از هم میشود و از آنجایی که نیروی دافعه بیش از نیروی جاذبه جهان بوده پس این جهان و کهکشان ها در حال دور شدن از هم و انبساط هستند و در واقع این جهان باز است.
استاد فیزیک و نجوم رصدی دانشگاه ریورساید با بیان این که در حال حاضر حدود 14 میلیارد سال از پیدایش جهان گذشته است، اظهار کرد: آینده و انتهای جهان به گونهای است که یک میلیارد سال قبل از انتهای جهان خوشههای کهکشانی از هم جدا میشوند، یعنی قدرت انرژی تاریک به حدی افزایش پیدا میکند که میتواند آنها را از هم جدا کند، 60 میلیون سال قبل از انتهای جهان، کهکشان راه شیری از بین میرود و سیارات از هم جدا میشود، سه ماه قبل از انتهای جهان، منظومه شمسی از بین می رود، 30 دقیقه قبل از انتهای جهان نیروی انرژی تاریک به حدی افزایش پیدا میکند که روی سیاراتی به اندازه زمین میتواند اثرگذار باشد و در این زمان است که زمین منفجر میشود و حدودا 10 به توان منهای 19 ثانیه قبل از انتهای جهان، اتمها از بین رفته و نهایتا میتوان گفت 35 میلیارد سال پس از پیدایش جهان، جهان از بین میرود و کل جهان به انرژی تاریک تبدیل میشود.
نماینده سابق آژانس فضایی اروپا در تلسکوپ هابل در ادامه با اشاره به طرح ساخت تلسکوپ فضایی عظیم «جیمز وب» که قرار است جایگزین تلسکوپ هابل شود، اذعان کرد: این تلسکوپ که قطر آیینه آن 6.5 متر است در مدار زمین قرار خواهد گرفت و با قدرتی 9 برابر هابل به جهان مینگرد. این تلسکوپ که یک نیم میلیون کیلومتر از زمین فاصله دارد تا سه سال دیگر در مدار زمین قرار میگیرد که میتوان به وسیله آن به ابتدای جهان نگاه کرد.
مبشر با اشاره به این که فاصله تلسکوپ «جیمز وب» از زمین به حدی زیاد است که دیگر مانند هابل نمی توان برای تعمیر آن، کسی را به آنجا فرستاد، خاطرنشان کرد: هم اکنون در حال طراحی تلسکوپهایی با قطر 30 متر در زمین هستیم که سه برابر بزرگترین تلسکوپ موجود در جهان است و حدود سال 2018 در هاوایی شروع به کار میکند.
گفتنی است، در این نشست علمی که چهارشنبه گذشته در آستانه بیستمین سالگرد انتشار ماهنامه نجوم با همکاری کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد برگزار شد، پیش از سخنرانی دکتر مبشر، بابک امینتفرشی، روزنامهنگار علمی و مدیر پروژه بینالمللی «جهان در شب» (TWAN) سخنرانی کوتاهی درباره ژرفای کیهان ارایه کرد.
مهندس شهرام یزدانپناه، کارشناس علوم فضایی نیز در این برنامه نگاهی سریع به تلسکوپهای فضایی بشر از گذشته تا آینده داشت.
دکتر منصور وصالی، استاد دانشگاه و مروج علم نیز درباره اهمیت کیهانشناسی در ارتقای سطح علوم بین عامه، سخنرانی کوتاهی ارایه کرد.
بنظر عده ای از دانشمندان انرژی چیزی جز ارتعاشات شبه ذرات کتون و ارنا در فضا یا بین اتمها نیست انها تعریف فعلی انرژی در فیزیک که چیزی گنگ و مبهم است را قبول ندارند بنظر انها انرژی به دو حالت ثابت بصورت نیروهای بین ذرات داخل اتمها و ملکولها یا تجمع ذرات ارنا و کتون در مدار اتمی یا در فضا - یا بصورت جنبشی در امواج بحالت ارتعاشات ذرات ارنا یا کتون در فضا- یا حرکت اتمها و ذرات بسمت نقطه با برایند نیروی کمتر وجود دارد
تبدیل انرژی وجود ندارد بلکه شبه ذرات بسیار مرتعش شده تشع شعات گاما در برخورد با اتمهای محفظه ازمایش اتر یا محیط اطراف یا ماده از ارایش ابر کتونی فضا جدا شده و به ابر الکترونی یا ذرات محبوس داخل هسته اتمها میپیوندند
در حقیقت هنگامی که تعدادی از ذرات ارنا یا کتون فضا بدلیل انرژی و ارتعاشات بالا به یک اتم برخورد کرده و به اجزائ داخل هسته اتم ملحق شوند را ما بصورت تبدیل انرژی به ماده میبینیم و در حالت برعکس نیز اگر هسته اتم منفجر شده و ذرات نهفته ارنا و کتون ان با انرژی بسیار به ابر کتونی فضا بپیوندند این ارتعاشات قوی بصورت یک اشعه گاما برای انسانها قابل درک است که ما احساس میکنیم جرم به انرژی تبدیل شده است
در اصل کتون تمامی حالات جهان و نیروهای جاذبه و مغناطیس و نورها و.. مربوط به ذرات داخل اتمها یا در ابر کتونی فضا میباشد مطالب بیشتر در سایت زیر منتشرشده است
، وقتی الکترون حرکت میکند، در یک لحظه? مشخص، موج دوبروی وابسته به آن برای چه مسافتی امتداد دارد؟ فرض کنید الکترون آزاد بوده و حرکت فقط در امتداد محور x انجام می شود.
راستش اگه منظورتون از مسافت همون میزان طول موجه که باید بگم شما باید اندازه ی حرکت و در نتیجه سرعت (جرم همه ی الکترونها که یکسان و مشخصه) الکترون متحرک داشته باشید و بعد با استفاده از رابطه یh / p = λ (p = mv ) طول موج و حتی فرکانس و بقیه پارامترهای الکترون بدست بیارید.
اگر هم منظورتون از مسافت بعد مکانی طی شده توسط الترون متحرکه تا جاییکه می دونم نیاز به استفاده از رابطه یعدم قطعیت داره که یه جور محدوده ی حرکتی بدست میاد. البته با توجه به اینکه برای تشخیص مکان دقیق باید حتما یک عدم قطعیت در اندازه ی حرکت الکترون ( در خواص موجی ) وجود داشته باشه. رابطه ی دقیق عدم قطعیت p>h/2π×2ΔxΔ .
طول موج دوبروی به ذره ای با اندازه حرکت P برای بیان خواص موجی آن نسبت داده میشود. اگر سرعت ذره ای با جرم سکون m در مقایسه با سرعت نور کم باشد، فرمول طول موج دوبروی را میتوان به صورت زیر نوشت:
λ = h/mv
امیدوارم تونسته باشم جواب قانع کننده ای به سؤالتون بدم. اگه مشکلی در جواب هست یا سؤال دیگه ای داشتید در خدمتم.
مؤفق باشید.
سلام
اگر قوانین تبدیل لورنتس (نسبیت خاص) رو برای یک بار آزمون متحرک با سرعت V بنویسید که حین سکون فقط در اطرافش میدان الکتریکی دارد، با کمال تعجب متوجه خواهید شد که بار حین حرکت (اگر صفحه مانیتور را YX بگیریم و بار در جهت X حرکت کند) در راستای Z و Y مولفه میدان مغناطیسی خواهد داشت. در صورتیکه این بار در حال سکون فقط مولفه میدان الکتریکی داشته است. در نتیجه مولفههای میدان مغناطیسی بار متحرک با مولفههای میدان مغناطیسی زمینه برهمکنش میکنند که نتیجه اعمال نیرو از سوی میدان مغناطیسی زمینه به بار متحرک است. (F=qv×B)
شاید بتوان میدان مغناطیسی را تاثیر حرکت نسبیتی الکترون دانست و دقیقتر اینکه الکتریسیته و مغناطیس ماهیت جداگانهای از هم ندارند و دو جلوه از یک پدیده فیزیکی هستند. تغییرات میدان الکتریکی باعث ظهور میدان مغناطیسی و تغییرات میدان مغناطیسی باعث ظهور میدان الکتریکی میشود.
میدانی که در یک چارچوب مرجع خاص الکتریکی خالص است میتواند در چارچوب مرجع دیگر مغناطیسی خالص باشد و در چارچوب دیگر تلفیقی از هر دو یعنی میدان الکترومغناطیسی.
به همین دلیل صحیح تر است که بگوییم الکترومغناطیس تا اینکه بگوییم الکتریسته یا مغناطیس. چون هر کجا یکی رو دیدید مطمئناً دیگری نیز وجود خواهد داشت.