این حفره که به گزارش ناسا یکی از بزرگترین حفرههای برخوردی در منظومه شمسی است، برخلاف اغلب حفرههای برخوردی که در مرکز آنها یک برآمدگی نسبتا (ناشی از بازتاب موج ضربهای برخورد از دیوارهها) وجود دارد، در اینجا چندین برآمدگی دیده میشود.
دانشمندان حدس میزنند این الگو ناشی از نوعی فرسایش یا فعالیت پوستهای باشد، شاید رصدهای دقیقتر مسنجر بتواند راز این حفره برخوردی را آشکار کند.
در فیلم دور افتاده (1980) (Outland) با بازی شان کانری، کارگری در فضا دچار نشتی در لباس فشار خود می شود. هوا از لباس خارج شده و فشار داخلی لباس پایین می رود و از شیشه کلاه فضانورد می بینیم که صورت او متورم شده و در نهایت منفجر می شود.
در صحنه ای مشابه از فیلم Total Recall این اتفاق برای آرنولد شوارتزینگر می افتد که در کره مریخ در فضایی تقریبا مشابه بی هوایی متورم می شود.
سوال این است: در خلاء چه اتفاقی برای بدن انسان می افتد؟
به هر حال مثل این فیلم ها خون ما به جوش نمی آید و متورم نمی شویم. ولی اتفاق هایی در خلاء برای ما می افتد که باعث نابود شدن بدن ما می شود. در فضای خالی، ما می خواهیم نفس بکشیم، این کار باعث می شود که به شش های خود آسیب برسانیم. تا هنگامی که خون بدون اکسیژن به مغز ما برسد برای چند ثانیه هوشیار هستیم.
بدن ما سریعا گرمای خود را از دست نمی دهد، پس مرگ به وسیله یخ زدگی اندکی زمان می برد. ممکن است پرده گوش ما پاره شود، البته شاید. یخ زدگی و مغزی بدون هوا و عدم توانایی در تنظیم فشار خون قطعا به اندازه ترکیدن و جوشیدن خون درد آور است.
ممکن است دچار حالتی مثل یک آفتاب سوختگی شدید شویم و حتی تورم هم ممکن است، البته نه به آن اندازه که آرنولد متورم شد. همچنین ممکن است مثل غواصی که خیلی سریع از آب بیرون می آید دچار اختلال در گردش خون (1) شویم.
اگرچه فشار خون مانع جوشیدن خون می شود، ولی آب دهان ما قطعا می جوشد. در 1965 هنگام آزمایشاتی در یکی از تاسیسات ناسا، وقتی لباس یکی از اشخاص در محفظه خلاء دچار نشتی شد، تا 14 ثانیه یعنی تا هنگامی که خون بدون اکسیژن به مغزش رسید هوشیار بود. بعد از ایجاد فشار در محفظه آن شخص نجات پیدا کرد و تنها خاطره ای که از آن لحظات داشت جوشیدن آب دهان او بود.
بدن انسان به طور اعجاب آوری قدرتمند است. در خلاء بزرگ ترین مشکل نبود اکسیژن است.
در ارتفاعی معادل تقریبا 18.9 تا 19.4 کیلومتر هم فشار هوا به حدی پایین می آید ( 0.0618 اتمسفر) که آب در دمای معمولی بدن به جوش می آید. به این محدوده، محدوده آرمسترانگ می گویند. هری جورج آرمسترانگ پزشک آمریکایی برای اولین بار این محدوده را تعریف کرد. در این محدوده حتی وجود اکسیژن به هر میزان تنها می تواند برای چند دقیقه ما را زنده نگه دارد، چون نهایتا مایعات بدن ما به جوش می آیند. البته همانطور که گفته شد فشار خون مانع جوشیدن خون می شود و عامل اصلی مرگ در این ارتفاع نبود اکسیژن و خفگی است.
گروهی از محققان انگلیسی و آمریکایی یک نانوساختار اُپتیکی ساختهاند که امکان عبور نور را بدون ایجاد تغییر فاز فراهم میآورد، بهنحوی که انگار نور از هیچ محیطی عبور نکرده است. بنابر گفته این محققان میتوان از این ابزار در حوزه اُپتوالکترونیک مثلاً بهعنوان روشی برای انتقال سیگنال بدون ایجاد تغییر در اطلاعات بهره برد. |
زمانی که نور در یک محیط حرکت میکند، نوعی تغییر فاز را تجربه میکند، زیرا نوسانگرهای منفرد نسبت به یکدیگر اختلاف فاز پیدا میکنند. در کاربردهای اُپتیکی خاصی همچون تداخلگرها، این تغییرات فاز میتواند موجب ایجاد پراکنشهای ناخواسته فرکانسی شود. این اثر منجر به برهمخوردگی فاز شده و در نهایت کیفیت سیگنال را کاهش میدهد. موادی با ضریب شکست صفر حال این گروه از محققان بهرهبری سِردار کوکامان، استاد مهندسی برق در دانشگاه کلمبیا روشی برای حل این مشکل یافتهاند. آنها با تولید یک متاماده با ضریب شکست صفر، راهی برای کنترل پراکنش نور پیدا کردهاند. این ابزار از بلورهای فتونیکی ساخته شده است؛ بلورهای فتونیکی موادی با تغییر متناوب در ثابت دیالکتریک هستند که این ویژگی منجر به ایجاد شکاف باندی فتونیکی میشود. گروه کوکامان نوعی بلور فتونیکی غیرعادی ساختهاند که دارای ضریب شکست منفی است. یکی از نتایج این ویژگی اُپتیکی غیرمعمول این است که فازی از نور که در بلور فتونیکی حرکت میکند، در جهت مخالف جریان انرژی جریان مییابد. این ابزار از لایههای متناوبی (به قطر تقریبی 2 میکرومتر) از این بلورهای فتونیکی بههمراه موادی با ضریب شکست مثبت تشکیل میشود. نتیجه این است که فاز نور در حین عبور از این لایهها بهصورت متناوب تغییر میکند، اما نوری که از این ابزار خارج میشود، دارای تغییر فاز کلی صفر است. فضای گمشده کوکامان میگوید: «ما مشاهده کردیم که نور از این ماده بهنحوی عبور میکند که انگار این فضا گمشده است و وجود ندارد. پیشروی فاز نوسانگر موج الکترومغناطیسی در این ماده حتی همانند خلأ نیز نیست؛ بههمین دلیل ما این پدیده را تأخیر فاز صفر نامگذاری کردهایم». این ابزار جدید روی یک تراشه سیلیکونی به طول چند میکرون ساخته شده است. بههمین دلیل محققان بر این باورند که میتوان این ابزار را درون مدارات اُپتوالکترونیکی وارد کرد. جزئیات این کار در مجله Nature Photonics منتشر شده است. |
در دنیا نقاط ناشناخته ی بسیاری وجود دارد که تا کنون انسان نتوانسته است به راز آنها پی ببرد.یکی از این مناطق مثلث برمودا است که منطقه ی بحث انگیزی از اقیانوس اطلس می باشد.شاید زمانی فرا برسد که اسرار ناپدید شدن صدها کشتی , هواپیما و هزاران از قربانیانی که در این مثلث ناپدید شده اند کشف شود ولی خدا می داند تا آن زمان چه وقایع دیگری رخ بدهد.
در مورد این موضوع سؤال هایی برای بشر پیش می آید که عبارتند از:
-1 در آسمان حفره ای وجود دارد که هواپیماها و کشتی ها از آنجا به دنیای دیگری منتقل می شوند؟
2 - ساکنان کرات دیگر در مثلث برمودا دست به آدم ربایی فضایی می زنند؟
3- هیولاهایی در اعماق اقیانوس زندگی می کنند که بر اثر انفجار بمب های هسته ای آزمایشی از سوی ابرقدرت ها, تبدیل به جانوران خطرناکی شده اند و گاهی حوادثی پیش می آید؟
4 -یک منبع بزرگ انرژی در زیر اقیانوس اطلس باعث این ماجراست,زیرا این منبع,اشعه ای قوی تر از لیزر از خود ساطع می سازد و کشتی ها و هواپیما ها را ذوب می کند؟
-5 و یا هیچکدام از این ها؟...
رازهای زندگی: آیا مثلث برمودا واقعا خطرناک است؟ (اولین ادعا)
این منطقه را مثلث شیطان، برزخ گمشدگان،منطقه برزخ و از همه مشهورتر مثلث برمودا نامیدهاند.
این ناحیه نیمهمثلثی در میان برمودا، پورتوریکو و فلوریدا به خاطر ناپدیدشدن ظاهرا بیدلیل هواپیماها و کشتیها در آن شهرت دارد.
این افسانه از 2:10 بعدازظهر 5 دسامبر 1945 آغاز شد که بنا به روایت مشهور گروهی از خلبانان باتجربه در یک ماموریت آزمایشی معمول در هوایی بسیار خوب پرواز در این منطقه را آغاز کردند. اما این خلبانهای "پرواز 19 "جهت خود را گم کردند و پی از فرستادن پیام رادیویی برای کمک ناپدید شدند.
توضیحات غریبی برای این ناپدیدشدن و موارد مشابهی که بعدها رخ داد ارائه شده است:
بیگانگان فضایی که زیر دریا پنهان شدهاند، وجود مدخلی در این منطقه به بعدی دیگر و وجود حبابهای غولآسای در اندازه کشتیها.
اما پاسخی منطقی برای این ناپدیدشدن وجود دارد. مثلث برمودا منطقهای است که مسافرتهای هوایی و دریایی بسیاری در آن صورت میگیرد، و به نسبت این تراقیک شدید حوادث بیشتری نسبت به مناطق دیگر در آن رخ نمیدهد.
در این منطقه طوفانهای پیشبینینشده بسیاری رخ میدهد. و همچنین بنا به گزارش نیروی دریایی امریکا گلف استریم – جریان اب گرمی که از این منطقه اقیانوس منشا میگیرد - : "بسیار سریع و مواج است و میتواند به سرعت باقیماندههای هر سانحهای را بزداید."
نهایتا اینکه دریا در این منطقه تا 10000 متر عمق دارد.
در مورد پرواز شماره 19 هم بر خلاف داستان مشهور در واقع خلبانان نه باتجربه بلکه در حال تعلیم بودهاند، و هوا هم اصلا صاف نبود.
درباره نیروهای ماورائ الطبیعه ای که باعث ناپدید شدن کشتی ها و هواپیما ها در مثلث برمودامی شود نظریات مختلفی وجود دارد
یک دانشمند کانادایی به نام (ادینگتون) می گوید:آتشفشان هایی زیر زمین در این منطقه پیوسته فعالیت دارند که با آتشفشان هایی که در اقیانوس آرام است متفاوت است .در اعماق اقیانوس آرام ممکن است شکاف هایی پدید آید فشار گازهای هسته زمین مواد مغناطیسی رادیواکتیو را که بشر با آنها آشنا نیست به بیرون براند و این مواد به سرعت به حرکت آمده و مانند یک موشک سطح آب را شکاشفته و مانند یک اشعه کیهانی قوی عمل کند.تاثیر این تشعشعات بر هواپیماهایی که وارد آن میدان مغناطیسی شود محسوس است.اول کلیه وسایل برقی را از کار انداخته و کنترل هواپیما از دست خلبان خارج شده و به طرف زمین می رود پس امکان تماس نیست و جرقه ای که از هواپیما برمی خیزد در برخورد با میدان مغناطیسی منفجر می شود.
در مورد کشتی ها ذرات رادیواکتیو با سرعت یک بمب هیدروژنی به اطراف پراکنده شده و مانند یک اژدر به بدنه فلزی کشتی برخورد می کند و همه چیز ویران می کند کشتی منفجر شده و اثری از مسافران و کشتی نمی ماند اما در مورد کشتی های بدون سرنشین که در مثلث برمودا دیده می شود گاهی اوقات منظره وحشتناک بمب های آتش زا از دریا بیرون می آید و بر سر کشتی می ریزد سرنشینان را ترسانده و خود را به دریا می اندازند و در آب خفه می شوند.
یک بار خبری شنیدم که شاید مطلب بالا بتواند من و دیگر شنونده های این خبر را قانع کند:
در این آب ها یک بار یک کشتی ناپدید شده و بعد از مدتی در جایی دور تر کاملا سالم و بدون خدمه یافت شده
این بار خدمه به شکلی عجیب ناپدید شدند!
نیمی از سرنشینان دچار جنون شدند و عده ای تحت مراقبت علمی هستند. یکی دیگر از نظریات درباره ی قاره ی آتلانتیس است.دانشمندان وجود این قاره و مثلث برمودا را با هم مرتبط میدانند.شواهدی درست است که نمی توان از کنار آنها گذشت مانند ابرهای شگفت انگیزی که هواپیماها ناگهان داخل آن شده و دیگر خارج نشدند.حرکت نقاط نورانی در فضا و یا آبهای مثلث برمودا که گاهی از دریا به آسمان رفته و گاهی از فضا وارد آب شده و مشاهده ی اشیایی روی صفحه رادار ناگهان محو می شود.
آزمایش فیلادلفیا
در اواسط اکتبر سال 1934 نیروی دریایی امریکا در فیلادلفیا دست به آزمایش حیرت انگیزی زد که به آزمایش فیلادلفیا مشهور شد.آنها می خواستند به راز مثلث برمودا پی ببرند.آنها با استفاده از مولدهای مغناطیسی یک میدان مغناطیسی را ایجاد کردند تا یک ناو دریایی و نفراتش را ناپدید کنند.این کار از نظر علمی بسیار اهمیت داشت.آنها توانستند کشتی را به طور موقت به بعد دیگری بفرستند ولی این کار یک جنایت بود.در ابتدا یک نور سبز رنگ ماتی مانند مثلث برمودا سراسر کشتی را فرا گرفت و کشتی ناپدید شد و چند دقیقه بعد آنطرف تر د در میدان مغناطیسی ماندند آن را جهنم مجسم کردند.هیچ یک از افرادی که در کشتی بودند حاضر نشدند دوباره نامرِِِِِِِِِیی شوند.
موقعیت مثلث برمودا
مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایرهای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا 80 درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق میگردند.
در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمیشود.
وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف میکند: « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو میگذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر میگردد.
این محل فتنهانگیز و تقریبا باور نکردنی اسرار غیر قابل توصیف جهان را به خود اختصاص داده است. مثلث برمودا نامش را در نتیجه ناپدید شدن 6 هواپیمای نیروی دریایی همراه با تمام سرنشینان آنها در پنجم دسامبر 1945 کسب کرد. 5 فروند از این هواپیماها به دنبال اجرای ماموریتی عادی و آموزشی ، در منطقه مثلث ، پرواز میکردند که با ارسال پیامهایی عجیبی درخواست کمک کردند. هواپیمای ششم برای انجام عملیات نجات ، به هوا برخاست که هر شش هواپیما به طرز فوقالعاده مشکوکی مفقود شدند.
آخرین پیامهای مخابره شده آنها با برج مراقبت حاکی از وضعیت غیر عادی ، عدم روئیت خشکی ، از کار افتادن قطب نماها یا چرخش سریع عقربه آنها و اطمینان نداشتن از موقعیتشان بود. این در حالی بود که شرایط جوی برای پرواز مساعد بود و خلبانان و دیگر سرنشینان افرادی با تجربه و ورزیده بودند. با وجود مدتها جستجو هیچ اثری از قطعه شکسته ، لکه روغن ، آثاری از اجسام شناور ، خدمه یا تجمع مشکوکی از کوسهها دیده نشد. هیچ حادثهای چه قبل و چه بعد از آن ، تا این حد حیرتآورتر از ناپدید شدن دسته جمعی هواپیماهای مذکور نبوده است. در حوادثی مشابه در این منطقه قایقها و کشتیهایی مفقود شدهاند (قربانیان مثلث برمودا)، در برخی موارد هم فقط خدمه و سرنشینان ناپدید گشتهاند.
منطقه وحشت
همه روزه هواپیماهای متعددی بر فراز مثلث برمودا پرواز میکنند. کشتیهای بزرگ و کوچک در آبهای آن در حال تردند و افراد زیادی برای بازدید ، به این منطقه مسافرت میکنند، بدون آنکه اتفاقی بیفتد. از طرف دیگر ، در دریاها و اقیانوسها در سراسر دنیا ، کشتیها و هواپیماهای زیادی مفقود شده و میشوند. پس چرا فقط مثلث برمودا از بقیه مناطق تفکیک شده است. علت این است که اولا هیچ امیدی برای یافتن حتی اثر و نشانهای وجود ندارد. ثانیا در هیچ منطقه دیگر چنین ناپدید شدنهای بی دلیل ، بیشمار و نامعلوم روی نداده و به این خوبی ثبت نشده است.
مشاهدات و گزارشات
در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شدهاند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کردهاند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کردهاند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربههای قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی ، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بودهاند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع.
این پیامها رفته رفته ضعیفتر و غیرقابل تشخیصتر شده و یا سریعا قطع شدهاند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شدهاند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روئیت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است.
در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شدهاند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاهها و سایر ابزارهای قایقهای ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع بکار کردهاند.
در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. "خطری همانند یک خنجر هم اکنون ... به سرعت میآید ... ما نمیتوانیم فرار کنیم ..." در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد.
علل واقعه
علل فرضی طبیعی
توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارائه شده است که معمولترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تا کنون بدست نیامده است.) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از:
جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا ، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی ، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها میشود، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتیها و مفقود شدن آنها در آب میشود، تحت تاثیر نیرویی مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست.
علل فرضی غیر طبیعی
دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرندههایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمدهاند، میتواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد.
یکی از عجیبترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس ، پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست ، ارائه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر ، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده میکردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها ، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها ، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها میگردد.
ام. ک. جساپ که یک فضانورد ، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام { در مورد بشقاب پرندهها } ابراز میدارد که ناپدید شدن کشتیهای مشهور در مثلث برمودا ، به وسیله اجسام پرنده صورت گرفته است. وی مفقود شدن خدمه آنها را نیز به اجسام مزبور ربط میدهد. به عقیده جساپ یوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطیسی موقتی ایجاد میکنند که دارای طرحی یونیزه شده است و میتواند باعث متلاشی شدن یا ناپدید شدن هواپیماها و کشتیها گردد. او روی این سوال کار میکرد که چگونه نیروی مغناطیسی کنترل شده و میتواند باعث نامرئی شدن گردد. نظریه میدان واحد انیشتین او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اینها را کلیدی میدانست برای ظهور و محو شدن ناگهانی بشقاب پرندهها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها. ولی مرگ امکان ادامه فعالیت و نتیجه گیری را از جساپ گرفت و تحقیقاتش نیمه تمام ماند.
داستانی عجیب
حادثهای در اثر اختلال زمانی در فرودگاه میامی رخ داد که هرگز توضیحی قابل قبول برای آن وجود نداشته است. این واقعه مربوط به یک هواپیمای مسافربری بود که برای فرود در باند آماده بود و با رادار مرکز کنترل هوایی ردیابی میگردید که ناگهان ده دقیقه از صفحه رادار ناپدید شد و سپس دوباره ظاهر گشت. هواپیما بدون هیچ واقعهای فرود آمد و خلبان و خدمه از آنچه افراد پایگاه میگفتند ابراز تعجب کردند، زیرا تا آنجا که به خدمه مربوط میشد، هیچ اتفاق غیر عادی نیفتاده بود. جالب این که ساعتهای همه آنها حدود ده دقیقه از زمان واقعی عقبتر بود. در حالی که هواپیما درست 20 دقیقه قبل از این واقعه وقت اصلی را کنترل کرده بود و در آن هنگام هیچ اختلاف زمانی وجود داشت.
· آیا مثلث برمودا و نقاط مشخص دیگر به صورت ماشینی عظیم عمل می کنند تا اختلالاتی بوجود آورند؟
· آیا آنها می توانند گردابهایی را چه در داخل و چه در خارج از جو بوجود آورند که اجسام و اشیا به داخل آنها بیفتد و به بعد زمان و مکانی دیگر منتقل شوند؟
· آیا این مثلث دوباره قربانیان دیگری میگیرد؟
· آیا بشر موفق به کشف راز آن خواهد شد؟
و بسیاری آیاها و پرسشهای بی جواب دیگر که مسلما در ذهن شما هم وجود دارد.
گذشته و آینده برمودا
به نظر میرسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانهها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبرهها » ، »مثلث شیطان» ، «مثلث مرگ» ، «دریای بدبختی» ، «گورستان آتلانتیک» نامیده میشده است.
شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو 13 که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.
اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمیشود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمییابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه میدارد.
هواپیماهای مهم مفقود شده
1. 5 دسامبر 1945 : 5 هواپیمای جنگنده TBM متعلق به نیروی دریایی که در یک پرواز آموزشی از پایگاه دریایی هوایی فورت لادردیل در فلوریدا به هوا برخاستند و همگی ناپدید شدند. مجموع خلبان و سرنشینان آن 14 نفر بودند.
2. 5 دسامبر 1945 : هواپیمای بمب افکنهای PBM مارتین مارینر با 13 خدمه که جهت نجات هواپیماهای TBM اعزام شده بود، چند دقیقه بعد از پرواز ارتباط رادیوییاش قطع شده و ناپدید گشت.
3. 1947 : هواپیمای سوپر فورت C-54 متعلق به ارتش آمریکا در 100 مایلی برمودا ناپدید شد.
4. 29 ژانویه 1948 : هواپیمای چهار موتوره استارتایگر از نوع تئودور 4 در حالیکه ارتباط رادیوییاش با مرکز قطع گردیده بود، در 380 مایلی شمال شرقی برمودا با 13 سرنشین و خدمه گم شد.
5. 28 دسامبر 1948 : هواپیمای Dc-3 در مسیر سن خوان به میامی با 32 سرنشین به اضافه خدمه ناپدید شد.
6. 17 ژانویه 1949 : استارآریل همتای هواپیمای استارتایگر ، در مسیر لندن به سانیتاگوی شیلی از طریق برمودا و جامائیکا ، در 380 مایلی جنوب و جنوب غربی برمودا سمت کینگستون پس از قطع ارتباط رادیوییاش ، ناپدید شد.
7. مارس 1950 : هواپیمای آمریکای گلوب ماستر در شمالیترین قسمت مثلث در حالیکه رهسپار ایرلند بود، گم شد.
8. 2 فوریه 1952 : هواپیمای باربری انگلیسی یورک در شمال مثلث که رهسپار جامائیکا بود، با 33 سرنشین ، ناپدید شد.
9. 30 اکتبر 1954 : هواپیمای نیروی دریایی سوپر کانستلیشن با 40 سرنشین در شمال مثلث ناپدید گشت.
10. 9 نوامبر 1956 : هواپیمای گشتی P5M متعلق به نیروی دریایی با 10 خدمه نزدیک برمودا ناپدید شد.
11. 8 ژانویه 1962 : هواپیمای نیروی هوایی در مسیر لنگلی فیلد ، در ویرجینیا به آزورز ، گم شد.
12. 28 آگوست 1963 : دو هواپیمای جدید متعلق به نیروی هوایی ، چهار موتوره از نوع KC- 135 استراتوتانکرز از پایگاه هوایی همستید ، در فلوریدا به قصد پیوستن به گروه اختصاص یافته جهت سوخت گیری ، در 300 مایلی جنوب غربی برمودا ناپدید شد.
13. 5 ژوئن 1965 : هواپیمای C- 119 باکسکار با 10 خدمه در جنوب شرقی باهاما ناپدید گردید.
14. 11 ژانویه 1967 : هواپیمای YC- 122 شکاری که به هواپیمای باری تبدیل شده بود، با 4 سرنشین در ناحیه گلف استریم بین پالمبیج و گراند باهاما گم شد.
15. 22 سپتامبر 1963 : هواپیمای بازی C-132 که رهسپار آزوزر بود، ناپدید گشت.
کشتیهای مهم مفقود شده
لیست زیر کشتیهای مهمی که در مثلث برمودا ناپدید شدهاند یا بدون هیچ سرنشینی به حالت غرق شده در آبها پیدا شدهاند، را نشان میدهد.
1. 1840 : کشتی بزرگ فرانسوی رزالی که از اروپا عازم هاوانا بود، در مثلث برمودا با تمام وسایل دریانوردی و مجموعههای دست نخورده پیدا شد، در حالی که تمام سرنشینان آن ناپدید شده بودند.
2. ژانویه 1880 : کشتی جنگی بادباندار انگلیسی آتلانتا ، برمودا را به مقصد انگلستان با 290 سرنشین ترک کرد که احتمالا در محلی نه چندان دور از برمودا باید ناپدید شده باشد.
3. اکتبر 1902 : کشتی آلمانی سه دکله فریا ، مدت زمانی کوتاه بعد از ترک مانزانیوی کوبا در حالیکه خیلی ناجور کج شده و قسمتی از دکل آن از بین رفته و لنگر آن آویزان بود، پیدا شد. تقویم اتاق کاپیتان 14 اکتبر یعنی روز بعد از حرکت را نشان میداد.
4. مارس 1918 : کشتی نیروی دریایی آمریکا به نام یواس. اس سیکلوپز ، 19000 تنی با طول 500 پا در چهارم مارس از باربادوس با 309 سرنشین و خدمه به طرف نورفولک حرکت کرد. نه هوا بد بود، نه پیامی رادیویی دریافت شد و نه قطعه شکستهای هرگز از آن بدست آمد.
5. 1925 : اس. اس. کاتوپاکسی که از چارلستون عازم هاوانا بود، ناپدید گردید.
6. آوریل 1932 : دو کشتی دکلدار جان و مری ، ثبت شده در نیویورک ، شناور اما خالی از سرنشین در 50 مایلی جنوب برمودا در حالیکه بادبانهایشان جمع شده بود و بدنه آنها به تازگی نقاشی گردیده بود، پیدا شدند.
7. فوریه 1940 : کشتی گلوریا کلیت از سینت وینسنت ، متعلق به کمپانی هند غربی ، بدون سرنشین از 200 مایلی جنوب موبایل در آلاباما پیدا شد، در حالیکه همه وسایل آن دست نخورده و منظم بود.
8. 22 اکتبر 1944 : کشتی باری کوبایی به نام رابیکن در حالی که همه سرنشینان آن به به جز یک سگ ، به نظر می رسید که کشتی را ترک کردهاند، بوسیله گارد ساحلی در گلف استریم از سواحل فلوریدا پیدا شد.
9. ژوئن 1950 : کشتی باری اس. اس. سندرا به طول 350 پا از ساوانای جورجیا به مقصد پورتو کابلو ، در ونزوئلا با 300 تن محموله حشرهکش از سینت آگوستین در فلوریدا ، عبور کرد و سپس بدون باقی گذاشتن هیچ اثری از خود ناپدید گردید.
10. سپتامبر 1955 : کشتی کانمارا 4 به طرزی مرموز در 400 مایلی جنوب غربی برمودا غرق شده بود.
11. 2 فوریه 1963 : کشتی باری مارین سولفور کوئین به طول 425 پا که از بیومونت در تگزاس رهسپار نورفولک در ویرجنیا بود، بدون ارسال هیچ پیامی اثری یا باقی گذاشتن شکسته پارهای از خود با تمام خدمه و سرنشینان ناپدید شد.
12. اژوئیه 1963 : کشتی کوچک ماهیگیری اسنو بوی با 63 پا طول و 40 سرنشین ، در جامائیکا به مقصد شمال شرقی کی ، در 80 مایلی جنوب برمودا ناپدید گشت.
13. 1924 : کشتی باری ژاپنی ری فوکو مارو در فاصلهای بین باهاما و کوبا تقاضای کمک کرد و سپس ناپدید شد.
14. 1931 : کشتی باری استیونجر با 43 خدمه ناپدید گردید.
15. مارس 1938 : کشتی باری استرالیایی آنجلو استرالین با 39 خدمه ، خبری را بدین مضمون "همه چیز خوب است" برای آخرین بار از آزورز مخابره کرد.
16. دسامبر 1967 : قایق مسابقهای رواناک با 46 پا طول در حالیکه از خشکی اطراف قابل روئیت بود، ناپدید گردید.
17. 24 دسامبر 1967 : کشتی ویچ کرافت به حالت شناور در بندری در یک مایلی میامی پیداش شد، در حالیکه کابین هدایت کشتی سرنشینان و مالک آن همگی ناپدید شده بودند.
18. آوریل 1970 : کشتی باری میلتون یاتریدز که از نیو اورلئان عازم کیپ تاون بود، ناپدید شد.
19. مارس 1973 : کشتی باری هزار تنی آنتیا که با 32 خدمه در مسیر نیوپورت نیوز به آلمان در حال دریانوردی بود، ناپدید گردید.
مثلث برمودا و دریای شیاطین
محققانی که در مورد مثلث برمودا تحقیق و مطالعه کردهاند، از مدتها قبل متوجه منطقه اسرار آمیز دیگری در اقیانوسهای جهان شدند، جایی ما بین ژاپن و جزایر بونین که به دریای شیطان معروف بود. در این منطقه هم کشتیها و هواپیماهای زیادی مشابه مثلث برمودا ناپدید شدهاند، بدون هیچ اثر و نشانهای.
نگاه اجمالی
طی سالیان دراز ، ماهیگیران از دریای شیطان بیم داشتهاند و معتقد بودند که ساکنین این دریا شیاطین ، دیوها و هیولاهایی هستند که کشتیها را بدون اخطار و اطلاع قبلی میربایند. هواپیماها و قایقهای زیادی طی سالیان دراز در این منطقه مفقود گردیدهاند، اما پس از جنگ ، هنگام صلح ، یعنی در فاصله بین سالهای 1950-1954، 9 فروند کشتی مدرن با سرنشینانی جمعا صدها نفر ، در شرایطی مشابه آنچه در مثلث برمودا اتفاق افتاده است، ناپدید گشتهاند و با وجود جستجوهای وسیع هوایی _ دریایی ، هیچ قطعه شکسته یا لکه روغنی پیدا نشده است.
مفقود شدنهای بی دلیل کشتیها و هواپیماهای ژاپنی که دقیقا مشابه مثلث برمودا بود، باعث جستجویی به وسیله هیئتی تحت نظر دولت ژاپن در سال 1955 گردید. این هیئت با همراهی چند تن از دانشمندان با یک کشتی به نام کایوماروی شماره 5 گردش خود را در دریای شیطان آغاز کردند، ولی کشتی تحقیقاتی ناگهان با تمام خدمه و مسافران دانشمندش ناپدید شد. از آن به بعد ، از طرف مقامات رسمی ژاپن این ناحیه منطقه خطر اعلام شد.
دریای شیطان کجاست؟
دریای شیطان در قسمت جنوب شرقی ژاپن ، دقیقا بین دو جزیره ایوجیما و مارکوس قرار دارد. این ناحیه شهرتی شومتر از مثلث برمودا داشته و افسانههای زیادی در مورد ناپدید شدنها بوجود آورده است.
وجه اشتراک مثلث برمودا و دریای شیطان
مثلث برمودا و دریای شیطان وجه مشترک مشابهی دارند. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا 80 درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق میشوند و عقربه قطب نما هیچ انحرافی را نشان نمیدهد. این خط 80 درجه غربی مسیرش را هنگامی که به قطبین میرسد، به 150 درجه شرقی تغییر میدهد و از قسمت جنوبی قطب شمال ادامه مییابد و از شرق ژاپن ، از میان دریای شیطان ، میگذرد.
در مرکز دریای شیطان عقربه قطب نما به طرف شمال حقیقی نشانه میرود و در همین هنگام عقربه مغناطیسی نیز به همان سمت رو میکند. درست همانگونه که در مرزهای غربی مثلث برمودا در آن سوی دنیا اتفاق میافتد.
چندی پیش یک دانشمند ژئوفیزیک ساکن شهر وارونژ روسیه مدعی کشف یک علت طبیعی برای حوادث ناگوار مثلث برمودا شد. ولادیسلاو بوکریف، در این زمینه گفت: ویژگی عجیب مثلث برمودا توسط طبیعت برنامه ریزی شده است. یکی از شعبات جریانات گرم گلف استریم، با گردش در جهت عقربههای ساعت در منطقه دریای سارگاسوف، روی میدهد. این حرکت به یادآورنده پرتاب کننده دیسک است که در آغاز خود میچرخد و تنها در لحظه ای که بالاترین سرعت زاویه ای را به دست آورد، دیسک را به جلو پرتاب میکند. به نظر وی وجود میکرو و ماکرو گودالهایی در این منطقه، مولد آشفتگیهای جاذبه ای و مغناطیسی میباشد که در نتیجه آن دستگاهها از کار افتاده و ارگانیزم انسان سنگینی را تحمل میکند که گاهی مرگبار است.
وی میگوید: چون در این منطقه، گردش آب در جهت عقربههای ساعت است، برمودا همانند گرداب، اشیا را به سمت خود میکشد، یعنی بردار جاذبه به سمت عمق دریا و مرکز زمین است. برمودا برای وسایل نقلیه هوایی و دریایی تنها در زمان وقوع جزر در دریا خطرناک است. در این فاز، ابتدا گودالهای آبی و پس از آن گودالهای هوایی پدیدار میشوند. این وضعیت همانند فنجانی است که به طور ناگهانی انتهای آن را باز کنند. آب به سمت شکاف حرکت میکند و حرکتی گردشی به خود میگیرد و در امتداد خود، جریان هوا را میراند. این دانشمند ژئوفیزیک روسیه میافزاید: با دانستن فاز جریان مد و ویژگی تشکیل جریانات، میتوان روشی را ایجاد کرد که وقوع حادثه را در این مثلث ناآرام، همچنین در سایر نقاط خطرناک جهان هشدار دهد
کتاب Meteorology todayاز مثلث بر مودا چنین می گوید ( این کتاب مسائلی که تا کنون گفته شد را نقض می کند ) :
مجمع الجزابر برمودا یه سری جزیره هستند که روی نقشه تشکیل یه مثلث را میدهند. و به این دلیل به این نام خوانده میشوند.
اما در مورد پدیده هایی که در این منطقه اتفاق می افتد: کلیه این پدیده های دلیل علمی دارد.و از طریق علم هواشناسی کاملا توجیه میشه. یه توده هوای پرفشار بسیار قوی به نام پرفشار برمودا بر این منطقه حاکم است. اگه با علم هواشنای آشنا باشد میدونید که بسته های هوای پرفشار حرکت نزولی دارند و هوا در یک پرفشار به پایین نزول میکند.
حالا به توجه به شدت و قدرت زیاد این پرفشار از هواپیما گرفته تا کشتی و کبوتر و ... ممکنه در این آشفتگی و طلاتم جوی سقوط کنه و غرق بشه.
پدیده مشابهی نیز بر روی دریاچه بختگان در استان فارس هم رخ میدهید و تا حالا یه هواپیما و 2 تا هلیکوپتر توی این دریاچه سقوط کرده.
بنا به اظهارات این کتاب کلیه صحبت های دیگری که در مورد برمودا می شود از قبیل مثلث شیطان و محل اختفای امام زمان و ... و هزار جور صحبت دیگر کاملا بی اساس و کذب میباشد.
ما در قرن 21 به سر می بریم و با آن که در علوم مختلف و ساخت سلاح و فرستادن انواع ماهوراه ها به دور زمین، هنوز به آن قدرت نرسیده ایم که اسراری را در زمینی که همانند ریگی از بیابانی در جهان واقع شده را کشف کنیم و تا ابدیت باید به دنبال مجهولات زمین باشیم .
یکی از این مجهولات مثلث برمودا بوده که به نظر عده ای خاص جایگاهی برای زندگی امام زمان و یارانش است.
اینان می گویند امام زمان آن قدرت را دارد که در کمتر از یک ثانیه به دورترین نقاط سفر کند (طی العرض)
ولی مانند هر انسان دیگری نیاز به خانه ای دارد این مکان خانه ی وی است.
اما به نظر من امام زمان هیچ وقت با بنده های خدا این کرارو نمی کنه و این نظریه فقط یه شایعه است.
جمله آخر در مورد برمودا و از جانب آقای سحر خیز که مشوق من در این تحقیق بودند و کتابی رو به من مورفی کردند که انشا الله سر فرست اونم می خونم راسی اسم کتاب و پایین گذاشتم .اگه خواستید قبل از من برید سراغش.
مثلث برمودا مانند نقاط دیگر از آب است و طبیعتا آبی رنگ ولی رنگ آن کمی با آب های اطراف تفاوت دارد.
کتابی که در مورد همه چیز از برمودا و حتی مسائل دینیش توضیح داده جزیرة الخزرا یا مثلث برودا ا
روشی ساده و غیرسمی برای تجزیه نانولولههای کربنی
محققان دانشگاه پیتزبورگ اولین روش طبیعی غیرسمی برای تجزیه زیستی نانولولههای کربنی را ابداع نمودهاند. این یافته میتواند نگرانیهای زیستمحیطی و سلامتی نانولولههای کربنی را که ممکن است قابلیتهای آنها را تحتالشعاع قرار دهد، کم کند.
گروهی از محققان دانشگاه پیتزبورگ دریافتند زمانی که نانولولههای کربنی در معرض آنزیم طبیعی پراکسیداز ترب کوهی (horseradish peroxidase یا HRP) قرار قرار میگیرند، تجزیه میشوند. الکساندر استار، استاد شیمی دانشکده هنر و علوم دانشگاه پیت و والرین کاگن استاد و نائب رئیس دانشکده محیط زیست و سلامت شغلی، محققان اصلی این پژوهش بوده و یافتههای خود را در مجله Nano Letters منتشر نمودهاند. این نتایج راه را برای توسعه بیشتر روشهای طبیعی تمیز کردن نانولولههای کربنی از محیط زیست و مراکز صنعتی و آزمایشگاهی باز میکند (با HRP یا آنزیمهای دیگر).
نانولولههای کربنی ورقههای رول شدهای از اتمهای کربن به ضخامت یک اتم هستند که صدهزار بار کوچکتر از موی انسان هستند، اما محکمتر از فولاد بوده و رسانای بسیار خوب الکتریسیته و حرارت هستند. استار میگوید این مواد تقویتکننده پلاستیک، سرامیک و سیمان بوده، الکتریسیته را در قطعات الکترونیکی یا ابزارهای مبدل انرژی هدایت کرده، و حسگرهای شیمیایی بسیار حساسی هستند. استار ابزاری برای تشخیص زودهنگام حمله آسمی تولید کرده است که در آن نانولولههای کربنی مقادیر بسیار کم اکسید نیتریک را که قبل از حمله آسمی ایجاد میشود، تشخیص میدهند.
استار میگوید: «کاربردهای بسیار زیاد نانولولههای کربنی موجب تولید زیاد آنها شده است، اما سمیت آنها همچنان یک عامل محدودکننده به حساب میآید. منتشر شدن اتفاقی نانولولههای کربنی هنگام تولید آنها اجتنابناپذیر بوده و استفاده وسیع از مواد مبتنی بر این نانولولهها میتواند موجب آلودگی بیشتر محیط زیست گردد. ما روشی غیرسمی برای تجزیه موفقیتآمیز نانولولههای کربنی در شرایط مشابه با محیط زیست ارائه نمودهایم».
کاگن توضیح میدهد که کار تیم آنها روی نانولولههای خام به شکل پودر ریز شبیه گرافیت متمرکز بوده است. در آزمایشهای صورت گرفته، نانولولههای کربنی به این شکل موجب التهاب شدید ریهها شدهاند. کاگن میگوید با وجودی که نانولولههای کربنی کوچک هستند، روی سطح خود دارای هزاران اتم هستند که به اشکال مختلف ناشناختهای با بدن انسان برهمکنش میکنند.
این گروه پژوهشی برای تجزیه نانولولهها آنها را به مدت 12 هفته در دمای 4 درجه سانتیگراد در محلولی از HRP و غلظت کمی از پراکسید هیدروژن قرار دادند. کاگن و استار میگویند اگر روش آنها توسعه یابد، میتوان به صورت بسیار ساده و همانند تمیزکنندههای شیمیایی در آزمایشگاههای امروزی از آن استفاده کرد.
وقتی سرعت موشک کمتر از یک ماخ است، سرعت آن زیر صوت می باشد، در این صورت امواج ضربه ای حاصله در جلوی آن قرار می گیرند و یا امواج پیش از موشک حرکت می نمایند. این امواج هر اندازه از موشک یا پرنده در حال پرواز دور شوند تاثیر مهمی در نیروی آیرودینامیکی ندارند. سرعت زیر صوت همه سرعت های پرواز کمتر از 85 درصد ماخ را شامل می شود.
چنانچه سرعت موشک سیر صعودی را طی نماید، به تناسب ازدیاد سرعت، موشک به امواج ضربه ای ناشی از سرعت خود در هوا نزدیک تر می شود. با نزدیک تر شدن سرعت موشک به سرعت صوت حالتی بوجود می آید که هنوز امواج تولیدی از موشک دور نشده اند، امواج بعدی می رسد تا اینکه وقتی سرعت موشک به سرعت صوت رسید،دیگر امواج تولیدی توسط موشک یا هواپیما فرصت دور شدن و جدایی از لبه ی حمله را ندارند، چون در این حالت سرعت موشک با سرعت صوت برابر است.
در این حالت، امواج جلوی موشک متراکم و جرم مخصوص فشار هوا و سرعت آن در این منطقه زیاد می شود. نیروی پسای وارده بر این سرعت به نام سد صوتی نامیده می شود. پیدایش موشک یا هواپیما با موتور قوی ثابت کرده که عملا عبور از این سرعت بسیار آسان و عادیست. با افزایش سرعت در اندازه های بیش از یک ماخ (1.2) به تدریج از مقدار ضریب پسا کاسته می شود. تا اینکه در سرعت 2.3 ماخ ضریب پسا به مقدار ثابتی نزدیک به دو برابر مقداری که در سرعت های کمتر از سرعت صوت داشته می رسد.
در این سرعت امواج ضربه ای حاصله در عقب موشک قرار می گیرند. کم کردن قطر بدنه و ضخامت بال ها ( تغییرات آیرودینامیکی) در این سرعت (مافوق صوت) تا سرعت 5 ماخ را شامل می شود.
چنانچه سرعت موشک سیر صعودی را طی نماید، به تناسب ازدیاد سرعت، موشک به امواج ضربه ای ناشی از سرعت خود در هوا نزدیک تر می شود
این سرعت به طور معمول ، سرعت های بیش از 5 ماخ را شامل می شود. آنچه سرعت های فراصوتی و ماورای صوت، قابل توجه است، مشکل حرارتی می باشد. برخورد و تصادف مولکول های هوا با پوسته خارجی موشک در محدوده ی این سرعت ها آنچنان شدید است که دمای بدنه به سرعت افزایش پیدا می کند،به طوریکه در ابتدای ورود به سرعت مافوق صوت (5 ماخ) دما به 600 درجه ی سانتیگراد و در بعضی قسمت ها به 1000 درجه ی سانتیگراد می رسد. بدیهی است ، این مقدار حرارت، مواد ساختمانی معمولی را ذوب می نماید. برای رفع این نقیصه در موشک، استفاده از فلزات و آلیا زهای فلزی و سایر ترکیبات شیمیایی که در برابر دما مقاومت زیاد داشته باشند، ضروری است. با این همه برای مقابله با این حرارت از سیستم های خنک کننده نیز استفاده می شود.
عامل مهم دیگر در مطالعات آیرودینامیکی مربوط به سرعت های فراصوتی و مافوق صوت، ضرورت استفاده از تجهیزات آزمایشی مخصوص نظیر تونل باد می یاشد. برای کسب دقیق ضرایب آیرودینامیکی،استفاده از تونل باد الزامی است.
بایستی توجه شود مدلهایی که از یک موشک با هواپیمای واقعی برای مطالعه آیرودینامیکی تهیه می شود، باید به مدل واقعی بسیار نزدیک باشد و از این لحاظ هرچه اندازه ابعاد مدل انتخابی به شکل واقعی و حقیقی موشک نزدیک تر باشد،ضرایب آیرودینامیکی به دست آمده به مقدار حقیقی نزدیک تر و قابل اطمینان می باشد.
باید به این نکته توجه کرد که موشک های بالستیک قاره پیما و برد متوسط که دارای آیرودینامیک سرعت زیاد
هستند تحت تاثیر طراحی اولیه یا مسیر مرجع از پروفایل استاندارد تبعیت می نمایند که نشان دهنده وضعیت مناسب یا دقت هدایت موشک است و لذا مسیری را که موشک عملا می پیماید، با مسیری که از پیش تعیین شده متفاوت است و آن به علت اثر باد و یا عدم تنظیم تراست می باشد.
* فاز مربوط به موتور اصلی
* فاز مربوط به موتور ورنیر( موتور ورنیر راکتیست که در فاز نهایی موشک های بالستیک باعث تنظیم سرعت آن می شود)
* فاز فضای پروازی
* فاز شیرجه یا ورود یا برگشت و نهایتا اصابت
منظره برجهای مرتفع این شهر بخصوص برج خلیفه، بلندترین ساختمان حال حاضر در جهان که از میان تودههای مه سربهفلک کشیدهاند، به هنگام طلوع آفتاب دیدنی است.
پژوهشگران مرکز رشد پژوهشگاه صنایع رنگ با استفاده از مواد خوراکی و پارافینی 8نوع شمع شعله رنگی تولید کردند که فاقد دود و بو و در شرایطی خاص فاقد اشک است.
مهندس فرزاد طایفه حیدری- مجری طرح در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به توسعه صنعت شمع سازی در دنیا گفت: طبق آمارهای جهانی سالانه بیش از یک میلیون تن شمع تولید می شود که از این میزان تنها در اروپا با 17 کشور حدود 500 هزار تن شمع مصرف می شود ولی شعله آنها رنگی نیست.
وی به بیان سابقه ایجاد شعله های رنگی با استفاده از نفت و الکل پرداخت و اظهار داشت: با استفاده از نفت و الکل می توان شعله ای با رنگ آبی تولید کرد ولی منابع انرژی آن مایع است و شمع محسوب نمی شود.
حیدری از تولید شمعهایی با شعله های رنگی خبر داد و خاطر نشان کرد: طی اجرای پروژه تحقیقاتی موفق به تولید شمعهایی با شعله های رنگی شدیم.
مجری طرح با اشاره به جزئیات طرح ادامه داد: برای تولید این شمع های شعله رنگی لازم است سه مرحله شامل تولید سوخت پایه که اصطلاحا ما به آن "نشاسته پارافینی" می گوییم، نحوه عمل آوری فتیله و در آخر آمیزش این دو مرحله طی شود.
وی ماده اولیه این شمعها را نوعی ماده خوراکی و پارافینی دانست و ادامه داد: با اضافه کردن مواد رنگ زای دیگر که می تواند مواد رنگ زای طبیعی باشد در فشار، رطوبت، دما و زمانی خاص و نیز وارد کردن شوک های شیمیایی به آن این نوع شمع های شعله رنگی تولید می شود.
حیدری به نوع فتیله استفاده شده در این شمع اشاره و اضافه کرد: فتیله از جنس کتان است و با بافتن الیاف کتان به شیوه ای خاص فتیله در داخل مواد اولیه شمع شعله رنگی قرار می گیرد.
این محقق با بیان اینکه در فرآیند عمل آوری رشته های طویل کربنی سلولز الیاف کتان شکسته می شود، اظهار داشت: در این فرآیند پنبه بودن و فیلتر بودن فتیله حفظ می شود. از سوی دیگر اگر فتیله خالص باشد رنگ شعله زردی خواهد بود از این رو فتیله با سوخت (سوخت پایه) همسان می شود تا رنگ مورد نظر ما در شعله حاصل شود.
حیدری همچنین به میزان اشک ریزی این شمع اشاره کرد و افزود: شمع تولید شده در صورتی که کج نشود و در مجاورت جریان هوا قرار نگیرد فاقد اشک است.
مدیر عامل شرکت شمع شعله رنگین، تاکنون موفق به تولید 7 نوع شمع شعله رنگی شدیم، گفت: در نوع شمع تولد موفق به تولید 7 نوع شمع شعله رنگی نظیر شعله سبز، قرمز، آبی، بنفش، نارنجی، صورتی و دو رنگ در قطر و اندازه های مختلف نظیر "وارمر"، "قطور" و "وتیو" (کلاسیک) شدیم همچنین در قطع بلند شمع هایی با شعله سبز، آبی و قرمز را تولید کردیم.
وی خاطر نشان کرد: تفاوت رنگ در شمع ها به نوع واکنش، مواد پایه و نوع رنگدانه ها که در شمع ها به کار برده شده است، بستگی دارد.
حیدری با تاکید بر اینکه شعله شمعها از ابتدا تا انتها به یک رنگ می سوزد، اضافه کرد: این شمعها فاقد بو و دود که ناشی از ناقص بودن سوختن شمع می شود، است و با توجه به میزان مقاومت بدنه آن بر خلاف شمع های پارافینی موجود در مقابل گرمای هوا مقاوم بوده و انحنا پیدا نمی کند.
مجری طرح استفاده از مواد غیر سمی را از دیگر مزایای آن نام برد و افزود: برخی از کشورها مانند چین ادعا می کنند که شمع های رنگی تولید می کنند ولی در تولید آن از مواد غیر مجاز مانند بنزن استفاده می شود. بنزن از جمله مواد سمی است و اگر بر روی پوست ریخته شود فرد مبتلا به سرطان پوست می شود از این رو از جمله مواد غیر مجاز است.
وی همچمنین از به کار گیری نانو رنگدانه ها در تولید شمع های شعله رنگی خبر داد و ادامه داد: کلیه مراحل تحقیقاتی و تجاری سازی این پروژه تحت حمایت مرکز رشد پژوهشگاه صنایع رنگ اجرایی شد.
سفالگران از هزاران سال قبل در ساخت کوره از ذراتی با اندازه نانو استفاده میکردهاند . به نظر میآید قدیمیترین شئی به دست آمده که از این طریق ساخته شده است جام لیکرگوس باشد که متعلق به قرن 4 میلادی است و در موزه انگلستان نگهداری میشود. بر روی این جام رومی تصویری به صورت برجسته از شاه افسانهای لیکرگوس نقش بسته است.
نکته جالب توجه این است که به هنگام قرار دادن یک چراغ قوه در داخل جام ( از بلای جام به داخل جام نور بتابانیم ) رنگش سبز خواهد شد و هنگامی که نور به خود بدنه ی جام برخورد کند رنگش به رنگ قرمز تغییر خواهد یافت
این خاصیت اپتیکی غیرمعمول از آنجا ناشی میشود که شیشه این جام محتوی ذرات 70 nm طلا و نقره می باشد. البته این احتمال هم وجود دارد که در هنگام ساخت این جام ناخالصیهای فلزی و یا سربارههایی که محتوی طلا و نقره بودهاند به صورت تصادفی به ماده اولیه جام اضافه شده باشد و این اثر غیرمعمول تصادفاً به وجود آمده باشد. این کشف که اضافه کردن مقدار بسیار کمی طلا به نسبت شیشه سبب قرمز رنگ شدن آن میشود به نام یوهان کونکل به ثبت رسیده که در انتهای قرن 17 میلادی در آلمان زندگی میکرده است.
برای درک اینکه یک شیشه به چه دلیلی رنگی میشود میتوان آن را آنالیز شیمیایی کرد. آنالیز شیمیایی جام لیکرگوس نشان میدهد که ترکیب آن شبیه شیشههای roman میباشد. ساختار آن عمدتاً تشکیل شده است از دیاکسید سیلسیم و مقداری اکسید سدیم و کلسیم.
پس چرا این جام رنگی است؟
درحقیقت این جام حاوی مقدار اندکی طلا و نقره میباشد. در حدود 40 ppm طلا و در حدود 300 ppm نقره.
برای اینکه شیشه قرمز به نظر برسد، میتوان مقداری ذرات طلا به آن اضافه کرد. این کشف توسط یک شیشهگر آلمانی در اواخر قرن هفدهم انجام شد. اما آیا رومیان در چند سال پیش قادر بودند. ذرات طلا رابه جام لیکرگوس برای رنگیکردن آن اضافه کنند؟
( این هم بدانید که طلا در ابعاد نانو رنگش قرمز می شود )
بررسی میکروسکوپ الکترونی از این جام :
برای بررسی دلایل رنگیشدن جام لیکرگوس باید آن را از بزرگنماییهای بسیار بالا مورد بررسی قرار داد. باتوجه اینکه در موزه بریتانیا میکروسکوپ الکترونی عبوری وجود نداشت، در دانشگاهEssen پروفسور دیوید باربر این کار را انجام داد.
بررسی ساختار این شیشه توسط میکروسکوپ الکترونی عبوری ذرات بسیار ریزی از کریستالهای فلزی درون ساختار آن مشاهده شد. اندازه آنها عموماً در حدود 70 نانومتر میباشد. (یک نانومتر یک میلیونیوم متر میباشد.) آنالیزهای اشعه ایکس نشان داد که 70 درصد این کریستالها از نقره و 30 درصد آنها از طلا تشکیل شده است.
این ذرات با پخشکردن نور شبیه ذرات ریز موجود در هوا که باعث میشود آسمان در شب قرمز به نظر برسد، باعث رنگی به نظر رسیدن شیشه میشوند.
و همچنین تنوع فوق العاده ی رنگ های زیبا در پنجره های کلیساهای جامع قرون وسطی ، بدلیل وجود نانو ذرات فلزی در این شیشه ها بوده است.
یک پژوهش که اخیرا انجام شده، در ادعایی جدید، از وجود یک سیاهچاله بسیار پر جرم در مرکز کهکشان راهشیری خبر داده که کل جهان را میبلعد!
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این پژوهش که توسط دانشمندان دانشگاه لستر انگلستان انجام شده، به توضیح این امر پرداخته که چگونه سیاهچاله «شاگستاریوس آ» در فاصله 26 هزار سال نوری از زمین، روزانه نمایشهایی از تابشهای ایکس و مادون قرمز را نشان میدهد.
محققان در نوشتهای در سایت ArXiv.org این ایده را مطرح کردهاند که سیاهچاله عظیم «شاگستاریوس آ» با جرم چهار میلیون برابر خورشید ، به تخریب سیارات و سیارکهای اطراف آن که در ابرهایی از غبار شکلگرفتهاند، میپردازد.
به ادعای دانشمندان، این ابرها در واقع ترکیبی از مواد شیمیایی بسیار کهن و باقیماندههای ستارگانی هستند که توسط این سیاهچاله تخریب شدهاند.
این محیط بسیار شبیه دیسکهای گازی اطراف ستارگان است که سیارات در آن شکل میگیرند.
نظریه جدید، باعث افزایش این احتمال شده که سیستمهای سیارهای ممکن است در اطراف سیاهچاله مرکزی کهکشان راهشیری به همان شیوه مشابه اطراف یک ستاره شکل بگیرند.
به گفته میشل بانیستر، فارغالتحصیل نجوم سیارهیی رصدخانه کوه استروملو در دانشگاه ملی استرالیا، امکان شکلگیری سیارات در لبه یک سیاهچاله امری پذیرفتنی بوده و انفجارهای روزانه پرتوهای ایکس و تابش مادون قرمز به ارائه سرنخهایی از تعداد سیارکها، دنبالهدارها و سیارات ممکن در نزدیکی مرکز کهکشانها میپردازند.
اگرچه این منطقه جایگاه مناسبی برای شکل گیری این اجسام تلقی میشود، اما به گفته این دانشمندان، همچنین منطقه مرگ برای آنها محسوب میشود.
با نزدیک شدن این سیارات به مرکز سیاهچاله، توسط نیروی جاذبه شدید آن جذب و تخریب شده و انفجاری از تابشهای ایکس و مادون قرمز با قدرت صدها بار بزرگتر از انرژی معمول زمینه آن از این سیاهچاله دیده میشود.
این در حالیست که شدت این انفجارها در زمان فرو افتادن یک ستاره که بر اساس برآوردها هر 100 هزار سال یک بار اتفاق میافتد، در این سیاهچاله بسیار بالاتر است.