تحقیقات جدید نشان میدهد که تله پورت (انتقال انسان و اشیاء بصورت نور) برای انسان اجرایی نیست، اما توانایی تله پورت فوتونها تا 100 کیلومتر راه را برای ارتباطات کوانتومی به ماهوارهها بازخواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، تله پورت برای طرفداران فیلمهای علمی - تخیلی نام آشنایی است اما در جهان واقعیت این مفهوم نه تخیلی است و نه جدید، دو سال پیش فیزیکدانهای چینی رکورد آن زمان را برای تله پورت کوانتومی شکستند و فوتونهایی را بیش از 16 کیلومتر جا به جا کردند.
نویسندگان داستانهای علمی ــ تخیلی این فناوری را تله پورت نامگذاری کرده اند، فناوری که در آن تمام ذرات جسم انسان از یک موقعیت جغرافیایی به موقعیت دیگری ارسال شده و در مقصد، همان جسم با مشخصات واقعی مجدداً بازسازی میشود.
در این فناوری ابتدا اطلاعات مولکولی اجسام اسکن شده و پس از ارسال به مقصد، اطلاعات دریافت شده کاملا شبیه اصل بازسازی میشود. در مرحله آخر مونتاژ اطلاعات دریافتی الزاما نباید از مواد جسم اصلی استفاده شود و میتوان از اتمهایی که به نسخه اصلی شباهت دارند استفاده کرد.
در تلاشهای جدید گروهی از فیزیکدانهای چینی نیز فوتونها بیش از 97 کیلومتر جابه جا شده اند.
این فیزیکدانها از دانشگاه علم و فناوری چین در شانگهای بار دیگر از وابستگی کوانتومی (Quantum Entanglement) برای هدف جا به جایی اشیاء از یک مکان به مکان دیگر بدون حرکت در فضای بدون دو نقطه استفاده کردند.
براساس گزارش تکنولوژی ریوو، ایده اصلی این نیست که جسم فیزیکی جا به جا می شود یا تله پورت روی آن صورت می گیرد، بلکه اطلاعاتی که این جسم را توصیف می کند تله پورت می شود. این امر برای یک شی مشابه در یک مکان جدید قابل اجرا است، شیئی که در نهایت هویت جدیدی به خود می گیرد.
در این آزمایشها محققان از یک لیزر 1.3 واتی و علم اوپتیک استفاده کردند تا فوتونها را به صورت پرتو منتقل کنند و آنها را به مقصد نهایی بازگردانند. در این روش به نظر می رسد که اطلاعات فوتونها حفظ می شود چرا که شعاع نور در فضا گسترده می شود اما در نهایت تله پورت از این نوع می تواند اطلاعاتی را به صورت شعاع نور به سرعت به ماهواره ها منتقل کرد.
CERN : European Organization for Nuclear Reaserch
سرن ،سازمان اروپایی تحقیقات هسته ای است . این نام - cern- مخفف فرانسوی :
Conseil Européen pour la Recherche Nucléaire
و یا " شورای اروپایی تحقیقات هسته ای " است .
این شورا به طور موقت و مشروط در سال 1952 با محوریت یک سازمان تحقیقاتی فیزیک بنیادی در سطح جهانی در اروپا تأسیس شد . وقتی سازمان ،در سال 1954 رسماَ موجودیت پیدا کرد ،شورای یاد شده -cern- در حال منحل شدن بود و سازمان جدید با عنوان "
European Organization for Nuclear Research یا سازمان اروپایی تحقیقات هسته ای "واگذار شد ؛با اینحال اسم"cern" حفظ شد.
خلاصه ای از cern :
این سازمان یکی از بزرگترین مراکز علمی جهان محسوب می شود . در این مرکز ،بزرگترین و پیچیده ترین ابزارهای علمی جهان برای مطالعه اجزای اساسی ماده -ذرات بنیادی - مورد استفاده قرار می گیرد.
ابزارهای که در سرن مورد استفاده قرارمی گیرد ، شتاب دهنده های ذرات و آشکارسازها هستند. شتاب دهنده ها ، باریکه های ذرات را تا انرژی های بالا تقویت می کنند و آنها را در معرض برخورد با یکدیگر و یا هدفهای ساکن قرار می دهند . آشکارسازها نیز نتایج این برخوردها را مشاهده و ثبت می کنند.
*******************************************
دو شتاب دهنده معروف سرن :
LEP : Large Electron Positron
lep از سال 1989 تا 2000 میلادی شتاب دهنده مهم سرن بود .
روی هم رفته نزدیک به 1500 فیزیکدان بر آزمایشات lep کار می کردند . lep شتاب دهنده ای بود که داده های بیشماری را به وسیله چهار آشکارساز ،با دقت باور نکردنی و موافق با آزمایش مدل استاندارد تفسیر کرد . نتایج تجربی با پیش بینی های فرضی موافق بودند و برای برقراری صحت مدل استاندارد کمک کردند . موفقیت جالب توجه در lep شامل : تصدیق اینکه سه نوع نیوترینو وجود دارد و نیز محدوده کمتری برای امکان جرم هیگز بوزون قرار داده شد.
lep در دو مرحله کار کرد: در مرحله اول (1995-1989 ) به وسیله حاملان طبیعی نیروی ضعیف ، الکترون ها را با پوزیترون ها - به منظور تولید z بوزون - برخورد داد ؛ در مرحله دوم (2000-1996 ) به کمک حاملان باردار ، w بوزون را تولید کرد.
بعد از 11 سال کار ، نهایتاً lep در نوامبر 2000 میلادی کارش به پایان رسید. یک ماه بعد جهت آغاز ساختن جانشین آن -lhc- قطعات lep را جدا کردند .
lep شامل چهار آشکارساز است :
ALEPH : Apparatus for LEP PHysics
DELPHI : Detector with Lepton ,Photon Hadron Identificatin
OPAL : Omni Purpose Apparatus for Lep
L3
*************************************
LHC : Large Hadron Collider
lhc بزرگترین و پر قدرت ترین شتاب دهنده ذرات جهان است ؛ این شتاب دهنده نزدیک " جنوا " مرز بین سوییس و فرانسه قرار گرفته است و 100 متر زیر زمین قرار دارد . این شتاب دهنده از حلقه های آهنربایی فوق هادی به طول 27 کیلومتر با تعدادی ساختار در حال شتاب که برای تقویت انرژی ذرات تشکیل شده است .
در قسمت داخلی شتاب دهنده ، دو باریکه ذره قبل از برخوردشان با یکدیگر ، تا نزدیکی سرعت نور با انرژی بالایی سوق داده می شوند . باریکه ها در جهتهای مخالف و در لوله های جداگانه حرکت می کنند . دو لوله به وسیله خلا بسیار زیادی نگاه داشته می شوند . آن دو باریکه با یک میدان مغناطیسی قوی به سمت حلقه شتاب دهنده هدایت می شوند . دستیابی به این میدان با استفاده از آهنرباهای الکتریکی فوق هادی صورت می پذیرد . این آهنرباها از چنبره ی کابل الکتریکی مخصوصی ساخته شده اند که در یک وضعیت فوق هادی کار می کنند و مستلزم آن است که آهنرباها تا حدود 271-درجه سانتی گراد _دمایی که سردتر از فضای خارج از جو زمین است _ سرد کرد . به همین دلیل بیشتر شتاب دهنده ها به یک سیستم توزیع هلیوم مایع متصلند تا این آهنرباها و سرورهای منبع دیگر را خنک کند .
هزاران آهنربا در اندازه و تنوع متفاوت برای هدایت باریکه های اطراف شتاب دهنده به کار می روند که شامل 1232 دو قطبی مغناطیسی به طول 15 متر برای انحنا دادن باریکه ها و 392 چهار قطبی مغناطیسی هر یک به طول 7-5 متر برای کانونی کردن باریکه ها به کار می روند ، پیش از برخورد ، نوع دیگری از آهنربا به منظور فشردن بسته ذرات بایکدیگر برای افزایش احتمال برخورد مورد استفاده قرار می گیرند . همه نظارت های شتاب دهنده که تعمیر و ساخت تخصصی است زیر پوشش مرکز کنترل سرن قرار داده شده است . در اینجا باریکه ها داخل lhc برای برخورد در چهار نقطه اطراف حلقه شتاب ، مطابق با موقعیت های آشکار سازهای ذره آماده خواهند شد.
lhc دارای 6 آشکارساز است که در حفره های بزرگ زیر زمینی قرار دارند که در نقاط تقاطع lhc حفر شده اند . این آشکار سازها عبارتند از :
ATLAS : A Toroidal LHC Apparatus
CMS : Compact Muon Solenoid
LHCB : LHC- Beauty
LHCF : LHC - Forward
ALICE : A Large Ion Collider Experiment
TOTEM : Total Cross Section ,Elastic Scattering and Diffraction Dissociation
عرفان کسرایی
Philosophy of science Department IAU Science & Research branch Tehran
www.erfankasraie.com erfan_kasraie@gmx.de
کلمات کلیدی : روش علمی، رمّالی ، فالگیری ، علم و تکنولوژی، غیب گویی ، دعانویسی، انرژی درمانی
( لینک به قسمت اول مقاله )
( لینک به قسمت دوم مقاله )
مقدمه
در قسمت های پیشین نشان دادیم مجریان برنامهء فریب عمومی با جعل و سوء استفاده از ناآگاهی عمومی از علم و گسترهء واژگان علم و فلسفه، به جهت اثبات درستی محصولات و خدمات اغواگرانه، به گونهء زایدالوصفی اصرار دارند محتوای برنامه خود را "علمی" یا بعبارتی مورد تایید علم معرفی نمایند. مجریان برنامهء فریب عمومی عمدتاً به غلط، متافیزیک را به عنوان (فیزیک جدید) یا پدیده هایی که به گمان آنها، فیزیک از تبیین و تفسیرشان ناتوان است جعل می کنند. در قسمت پیشین نیز به تحلیل شاخص های فهم عمومی از علم و فن آوری، باور به ماوراء الطبیعه و پدیده های پارانرمال و همچنین موضوع فالگیری پرداختیم. اینک و در ادامه سلسله مقالات " فهم عمومی از علم و تکنولوژی"به بررسی یکی از محصولات پرفروش برنامهء فریب عمومی، یعنی سنگ ماههای تولّد خواهیم پرداخت.
3.1 خواص سنگ ها
تردیدی نیست که اگر فروش آویزهای سنگی صرفاً به عنوان یکسری محصولات زینتی و هنری تلقی میشد ما به این موضوع نمیپرداختیم و در آنصورت چنین محصولاتی دیگر زیرمجموعه محصولات یا خدمات برنامه فریب عمومی قرار نمی گرفتند. فراموش نکنیم مقصود از برنامهء فریب عمومی، الزاماً برنامه های سازمان یافتهء کلاهبرداری اقتصادی یا نظایر آن نیست. برای نمونه موسسه ای که با وعدهء ساخت مجتمع های مسکونی از عده زیادی پول دریافت کرده و متواری شده را در نظر بگیرید. طرح چنین موسسه ای اگرچه مبتنی بر فریب و جعل و اغفال بوده اما آنرا نباید زیرمجموعهء برنامهء فریب عمومی (با تعبیری که در اینجا مطمح نظر ماست) در نظر گرفت. در تعبیری که ما از برنامهء فریب عمومی در نظر داریم مجریان این برنامه با جعل عناوین ساختگی (در اینجا مانند سنگ درمانی و نظایر آن) ناآگاهی عمومی از محتوای دانش و بعبارتی روش علمی Scientific method را هدف گرفته اند و به واسطهء آن و با بهره گیری از دوری مخاطبان از دانش، کسب درآمد می نمایند. در این مورد بخصوص طراحان برنامه فریب عمومی اصرار دارند که بگویند خواص ماورایی سنگ ها در علم نیز اثبات شده است! آنها فیروزه ، عقیق ، مروارید ، آماتیست ، یشم ، مرجان ، لاجورد ، یاقوت ، زمرد و ... را با این ادعا که هر یک اثری شفابخش و خاصیتی درمانی در بهبود روماتیسم و کمردرد و ورم مفاصل دارند با قیمت های کم یا زیاد به فروش میرسانند.
فروشگاههای محصولات برنامهء فریب عمومی در تهران (انواع سنگ های شفابخش)
بکارگیری عبارات مبهم و کلی گویی های بی پشتوانه وجه اشتراک غالب شعارهای تبلیغاتی اینگونه محصولات است. برای نمونه در یکی از تبلیغات اینترنتی سنگ های درمانی چنین آمده است:
{سنگ های موجود در طبیعت همانند گیاهان و حیوانات دارای خواص مهم طبی و غیرطبی(؟؟) هستند. دانشمندان امروزه به خوبی متقاعد شده اند(؟؟) که سنگ بر ماده اثر گذار است. سنگ هم امواج را دگرگون می کند و هم امواجی را از خود ساطع می کند!}
به وضوح آشکار است که هیچ منبع مستقلی در تایید این ادعا که (دانشمندان امروزه متقاعد شده اند) ارائه نمی شود و مشخص نیست کدام دانشمندان و مطابق با کدام پژوهش ها به خوبی متقاعد شده اند که سنگ بر ماده اثر گذار است! هیچ اشاره ای نمی شود که مقصود از خواص طبی و غیرطبی سنگها دقیقاً چیست یا امواجی که سنگ ها از خود ساطع می کند چه کیفیتی دارند و چه نوع امواجی هستند و در کدام آزمایشگاه می توان صحت این ادّعا را آزمود!
بد نیست توجه داشته باشیم که سنگ های زینتی کمیاب با بلورهای زیبا و خیره کننده خواه ناخواه ، طرف توجه انسان است و بنا به جنبه زیبایی و زینتی آن مورد استفاده قرار میگیرد. امّا به نظر می رسد مجریان برنامه فریب عمومی با بهره گیری از همین موضوع، طرحی برای فروش سنگ ها و کانی های کم ارزش که به وفور در طبیعت یافت میشود در انداخته اند. آنان در این طرح با سوء استفاده از ناآگاهی عمومی از محتوای دانش ، خواص عجیبی برای این سنگ ها جعل کرده اند و حتی نسخه های طبی در درمان اقسام بیماری ها پیچیده اند.
عبارات زیرعیناً و بی کم و کاست از کتابچه ها و بروشورهای مربوط به تبلیغات خاصیت درمانگری سنگها نقل شده است:
* لعل بنفش یا «سنگ شفابخش اساسی» یکی از مهم ترین سنگ های شفابخش است که همه (انرژهای منفی) را بیرون می راند. برای دور کردن نیروهای منفی از وجود خویش، می توانید چند سنگ لعل بنفش را در خانه یا دفتر کار خود نگهداری کنید. اگر از نگرانی و اضطراب رنج می برید یا مشکل تنفسی دارید، چند تکه از این سنگ را در جیب پیراهن خود بگذارید تا نزدیک سینه تان باشد. لعل بنفش همچنین برای میگرن و دردهای مفاصل مفید است!
* بعضی ها می گویند یشم سبز خوش شانسی می آورد.
*الماس یا «سلطان سنگ ها» باعث تقویت انرژی های درونی فرد می شود و تردید و دودلی و بی ثباتی او را از بین می برد. هر چه کیفیت این الماس بهتر باشد، اثر آن بیشتر است. الماس باعث تحرک و شادابی شخص می شود و عزت نفس را افزایش می دهد.
* هماتیت یا «سنگ استرس» نوعی کریستال است که برای تقویت منطق، توانایی های ریاضی، تفکر منطقی و دانش عمیق به کار می رود. این سنگ همچنین خلاقیت فرد را افزایش می دهد و باعث افزایش تمرکز می شود. هماتیت هر گونه امواج منفی را به سوی صاحب آن باز می گرداند و مانع از استرس و فشار روحی می شود. این کریستال مثل تکه ای آهن ربا، درد پا یا درد کمر را جذب می کند!! و برای رفع دردهای عضلانی یا مفاصل نیز مفید است. هماتیت برای رفع بی خوابی نیز مورد استفاده قرار می گیرد.
برای نمونه درمی یابیم که مجریان برنامه فریب عمومی از بکارگیری تعابیر گنگ و مبهم هیچ ابایی ندارند. در تشریح خواص درمانی لعل بنفش یکبار میگویند این سنگ "انرژی های منفی" را دور نگاه میدارد و در جملهء بعدی از "نیروهای منفی"! صحبت میکنند. بعبارتی آنها می دانند که مخاطب ناآگاه تفاوت نیرو و انرژی را نمی داند و از همین رو در استخدام واژگان و بیان جملات تبلیغاتی خود چندان هم وسواس به خرج نمی دهند. به همین ترتیب در بروشورهای تبلیغاتی خود ، مخاطب ناآگاه را به لحاظ استدلالی با انبوهی اطلاعات مخدوش و بی پایه هدف قرار می دهند. مجریان برنامه فریب عمومی در تبلیغات محصولات و خدمات خود ، صفحات را با حجم زیادی از اصطلاحات و واژگان نامربوط و اعداد و ارقام و نقل قول های غیر مستند سیاه میکنند تا بدین ترتیب محتوای برنامه خود را در نظر مخاطبانِ دور از دانش، غنی نشان بدهند.
فروش کتاب های برنامه فریب عمومی (هفتاد و دو دیو و پری، انرژی کی و فنگ و ...) مقابل دانشگاه تهران
برای نمونه به متن تبلیغاتی زیر که نشانه های خوش شانسی! را دسته بندی کرده توجه کنید:
متولدین فروردین :
_ رنگ شانس : قرمزملایم
_ اعداد شانس : 6 ، 9 ، 15 و 343
_ روز اقبال : سه شنبه
_ همراهان مناسب : مرداد ، خرداد ، آذر
متولدین اردیبهشت :
_ رنگ شانس : صورتی وآبی روشن
_ اعداد شانس : 5 ، 6 ، 13 ، 188 و 4524
_ روز اقبال : جمعه
_ همراهان مناسب : تیر ، شهریور ، دی ، اسفند
متولدین خرداد :
_ رنگ شانس : نارنجی
_ اعداد شانس : 3 ، 5 ، 24 ، 433 ، 2545
_ روز اقبال : چهارشنبه
_ همراهان مناسب : مرداد ، فروردین ، مهر ، بهمن
متولدین تیر :
_ رنگ شانس : سفید نقره ای ، آبی نیلی
_ اعداد شانس : 2 ، 4 ، 12 ، 456 و 9742
_ روز اقبال : دوشنبه
_ همراهان مناسب : اردیبهشت ، اسفند ، آبان
متولدین مرداد :
_ رنگ شانس : زرد طلایی
_ اعداد شانس : 1 ، 4 ، 34 ، 653 و 6743
_ روز اقبال : یکشنبه
_ همراهان مناسب : فروردین ، آذر
متولدین شهریور :
_ رنگ شانس : قهوه ای و کرم
_ اعداد شانس : 0 ، 5 ، 16 ، 888 ، 6848
_ روز اقبال : چهار شنبه
_ همراهان مناسب : دی ، اردیبهشت
متولدین مهر :
_ رنگ شانس : بنفش وقهوه ای
_ اعداد شانس : 2 ، 6 ، 16 ، 432 ، 9143
_ روز اقبال : جمعه
_ همراهان مناسب : آذر ، بهمن ، خرداد
متولدین آبان :
_ رنگ شانس : قرمز روشن وسیاه
_ اعداد شانس : 3 ، 5 ، 7 ، 8 ، 9 ، 83 و 659
_ روز اقبال : سه شنبه
_ همراهان مناسب : تیر واسفند
متولدین آذر :
_ رنگ شانس : آبی وسفید
_ اعداد شانس : 3 ، 12 ، 582 ، 934 و 2343
_ روز اقبال : پنجشنبه
_ همراهان مناسب : فروردین ، مهر ، مرداد ، بهمن
متولدین دی :
_ رنگ شانس : سفید وقهوه ای
_ اعداد شانس : 8 ، 9 ، 62 ، 122 ، 7544
_ روز اقبال : شنبه
_ همراهان مناسب : شهریور ، اردیبهشت
متولدین بهمن :
_ رنگ شانس : آبی تیره
_ اعداد شانس : 4 ، 8 ، 10 ، 84 ، 915 و 999
_ روز اقبال : یکشنبه
_ همراهان مناسب : خرداد ، آذر ، مهر
متولدین اسفند :
_ رنگ شانس : آبی آسمانی وقهوه ای روشن
_ اعداد شانس : 7 ، 11 ، 73 و 354
_ روز اقبال : پنج شنبه
_ همراهان مناسب : اردیبهشت ، تیر ، دی ، آبان
فروشگاههای محصولات فریب عمومی سنگ های شانس، سنگ های سلامت و حامی و ... را به فروش می رسانند.
3.2 اطلاعات مخدوش و مجعول
مجریان برنامه فریب عمومی در تفسیر خواص سنگ ها و تبیین این ادعا که سنگ ها چطور می توانند درمان کنند به انتشار داده های مجعول و اطلاعات مغلوط دست میزنند. برای نمونه در یک نمونه تبلیغات سنگ درمانی! اینطور آمده است:
شعور وآگاهی توسط مرکز روحی وماورائی که روی کالبد جسمی ما سوارشده وبرکالبد بدن تسلط دارد مرکز دریافت وپخش شعور وآگاهی از هستی به بدن ما میباشد که 5000 سال پیش در چین وژاپن و 1000 سال پیش در ایران توسط ابن سینا و از 500 سال پیش در هند و انگلیس وآمریکا و اروپا واسترالیا وافریقا کشف شد! دانش عظیم درمان سنگ(؟؟) توسط دانشمندان ایرانی ازجمله ابن سینا(؟) اینگونه کشف شد که سنگ علاوه بر انرژی ازخود شعور وآگاهی صاتع (صاتع یا ساتع؟) میکند وازبرخورد این شعوربامراکز دریافت شعوریعنی چاکرا، چاکرا فعال شده وجوارح اطراف خودرا درمان نموده و روی حالات روحی روانی واحساسی فرد تأثیر میگذارد.؟؟؟
به هر ترتیب می بینیم مجریان برنامه فریب عمومی نه تنها در بکارگیری واژگان مغلوط حساسیتی بخرج نمی دهند بلکه باکی از املای نادرست کلمات نیز ندارند و بنا را بر این گذاشته اند که مخاطب ناآگاه به قدر کافی مستعد پذیرش برنامه فریب هست. سپس در توجیه عملکرد سنگ ها از اصطلاح خودساخته "علم چاکراشناسی" استفاده میکنند و هر دسته از سنگها را مربوط به یکی از همین چاکراها می دانند. برای نمونه ادعا میکنند:
سنگهای مرتبط با چاکرای 1 : لعل قرمز، نارسنگ، کوارتز دودی، تورمالین سیاه، هماتیت، ژاسب قرمز، ابسیدین، یاقوت هستند .
و سنگهای مرتبط با چاکرای 2: عقیق قرمز، چشم ببر، عقیق، کارنلین، اپال، ژاسب نارنجی.
و ....
هستند و در ادامه با ارائه اطلاعات نادرست و غیرمستند بیماری ها را به فعالیت چاکراها منتسب میکنند .
در یک نمونه از اطلاعات مجعول تبلیغات برنامه فریب عمومی چنین آمده است:
"در اینجا من بیماری های مربوط به هر قسمت بدن را با ذکر نام چاکرای مربوط به آن چاکرا مورد برسی قرار خواهم داد و ارتباط آنها را با با چاکرای مربوط به آن عضو بیان میکنم تا پزشکان عزیز این آب و خاک بتوانند علم فراموش شده ابن سینا(؟) را در مملکتی که عده ای با جهل با آن می جنگند را زنده کنند .فقط باید به یاد داشته باشید که ممکن است هر بیماری مربوط به چند چاکرا بشود .باید توجه داشت که تحت تاثیر قرار دادن چاکرا به وسیله رنگ چاکرا کمک زیادی به شما خواهد کرد تا به علت بیماری وعلت درمان وسنگ مربوط به درمان هر فرد را پیدا کنید در ذیل به طور اجمال به کم کاری و بدکاری چاکرا های هفتگانه اشاره میکنیم که اگر هریک از این هفت چاکرا کارنکند چه بیماری هائی میتواند فرد را تهدید کند:
و در ادامه می نویسد:
اگر چاکرای 1 خوب کار نکند امراض ذیل میتواند فردرا تهدیدکند :
اندوه،محرومیت،ترس از طرد شدن،ترس از شکست،ترس از فقدان،ترس نموی،بی تفاوتی،بی هویتی،بی امیدی،احساس گناه،ترس از تاریکی،بی علاقگی،شک و تردید،کم جراتی،یاس،افسردگی،بد بینی،علاقه وافر،خود شیفتگی،کناره گیری،احساس قربانی شدن،نامطمئن بودن،ضربه جسمی و روحی، کمرویی،شرم و حیا، بی حسی،حقارت،خود کم بینی،وحشت،افسوس خوردن،اضافه وزن،فشار خون پایین،انباشتگی منفی،کم خونی،خستگی،یائسگی میتواند فرد را تهدید کند. (؟؟)
همچنین برای کم کاری چاکراهای 2 و 3 و ... اقسام ناخوشی ها و امراض و اصطلاحات نامربوط را ذکر میکند:
ترس از رها شدن، ترس از طرد شدن، ترس از مرگ، ،رشک،خشونت، نفرت، طعنه آمیزی، بی استدلالی،خشم،بد بینی، وسواس، شکوه، انتقام، آزردگی، تنهایی، نامطمئن بودن، سوءظن، حسادت، عصبی بودن، احساس تملک، هراس، احساس تعقیب، کابوس های شبانه، فراموش کاری، پروستات، مشکلات تنفسی،اختلال هورمونی،ناراحتی کبد و ریه، گرفتگی نایژه،اسم،ارتروز،صرع،مشکلات قاعدگی، یائسگی، ترس از ارتکاب جرم، بی تصمیمی، بی قراری، انگیزش ناگهانی، توهم، اضطراب، پرخاشگری، پریشانی فکر، رویایی بودن،عیب جویی، گیجی، شک داشتن به خود، سخت گیری، تفره (؟؟؟؟ تفره یا طفره؟) رفتن،اشتغالات ذهنی، تعصب،مالکیت، نگرانی،احساس برتری، تمرکز ضعیف، وحشت، وسواس، باریک بینی، افسوس خوردن، ناراحتی پوستی، مشکلات مجاری ادرار، سوختگی،زخم ماهیچه ای،مشکلات گلو،عفونت ویروسی،زخم،بثورات پوستی،فشار خون بالا،نقص ایمنی بدن،عفونت،تب،سرما خوردگی،انفولانزا، سطح کلسترول، بی خوابی، قند خون، گرفتگی شانه، اگزما، ناراحتی هاضمه و ...
و هیچ توضیح قانع کننده ای در این خصوص ارائه نمیدهد . به فرض اگر بپذیریم آنفولانزا یا اگزما یا مشکلات گلو یا آرتروز ناشی از کارکرد نادرست چاکراها باشد امّا سوختگی که مبتنی بر عامل بیرونی است چطور ممکن است به میزان فعالیت این به اصطلاح چاکراها مرتبط باشد؟
مجریان برنامه فریب عمومی ادعا می کنند بین خواص سنگ ها و ماه های تولّد و موقعیت ستارگان و سیارات یک سنخ همبستگی وجود دارد. متن زیر عیناً از کتابچه های تبلیغاتی سنگ های شفابخش، در باب خاصیت درمانگری این سنگ ها و ربط این خواص با موقعیت ستارگان و اجرام آسمانی نقل شده است:
{هر یک از سنگهای موجود در طبیعت خاصیتی ویژه و منحصر به فرد دارد، انرژی از امواج کیهانی عبور میکند و به واسطهء سنگهایی که بر گردن آویخته اید یا به نحوی با بدن شما در تماس قرار گرفته اند به شما منتقل می شود... علاوه بر این دانشمندان بر این باورند (؟) که هر سنگ با متولد ماه خاصی ارتباط بیشتر و بهتری برقرار میکند (؟؟) و می تواند برای درمان بیماری ها یا متعادل کردن قوای روحی و دمای او مثمر ثمر باشد! به خاطر داشته باشید که برای متولدین هر ماه علاوه بر سنگ مخصوص خود او، چندین سنگ دیگر هم مفید باشد... }
اختربینی مدعی رابطه ای علّی بین نشانه های غیب گویی (ستارگان و سیارات) و رویدادهای متناظر با آنهاست. این دیدگاه مبتنی بر باورهای بابِلیان است که معتقد بودند هر یک از هفت سیاره تاثیرگذار بر زندگی ما (خورشید، ماه، تیر، زهره، بهرام، کیوان، و برجیس) تخت خدایانی است و هر یک از خدایان تاثیری متفاوتی بر زندگی ما می گذارند. اختربینان و فالگیران زمانه ما اصرار دارند که به جای واژگانی نظیر خدایان و ...، از تاثیرات اجرام آسمانی و نیروهای گرانشی و الکترومغناطیس صحبت کنند. اما نه بابِلیان و نه مجریان برنامه فریب عمومی زمانه ما هیچکدام اشاره ای نمی کنند که روابط علّی و معلولی مورد ادعای آنها بین اجرام آسمانی و امور انسانی چطور برقرار میشود. آنها مدعی اند تمامی خصوصیات جسمانی و روانی انسان ها نه از توارث و محیط آنان بلکه از آرایش خاص ستارگان و سیارات به هنگام تولدّشان نشات میگیرد. با توجه به آنچه که بابِلی ها در آن روزگار از گیتی میدانستند چنین دیدگاهی نامعقول نبود. هرکسی می تواند ببیند که موقعیت اجرام آسمانی با فصول همبسته است. اما هیچ مدرکی در دست نیست که نشان دهد همبستگی بین شخصیت انسان ها و موقعیت ستارگان وجود دارد. آنها میگویند: مردم زاده شده تحت تاثیر سیاره یا صورت فلکی ویژه ای خصلت های انسانی، الهه ای یا جانوری برگرفته از نام آن سیاره یا صورت فلکی یا سیاره را کسب میکنند. متولدین تحت نشان آریس (حَمَل) قوچ وَش هستند. بی باک ، بی تاب، و پرانرژی، حال آنکه متولدین تحت نشان تارووس (ثور) ورزاووَش هستند – بردبار، سرسخت و لجباز! امّا اشاره ای نمی کنند که چرا و چگونه به این نتیجه رسیده اند.
آویختن نعل اسب برای خوشبختی و شانس- سردر یک مغازه در تهران
سنت آگوستین با خود اندیشید اگر واقعاً ستارگان، سرنوشت ما را رقم میزنند آنگاه دوقلوهایی که در یک زمان و مکان به دنیا آمده اند باید از یک نوع زندگی برخوردار باشند. هنگامی که وی از وجود یک دوقلو (یکی برده و یکی اشراف زاده) آگاه شد دست از اعتقادش به اختربینی شست و به منتقد بی پردهء آن تبدیل شد. در دوران ما هم تلاشهای بسیاری برای تایید آماری تاثیر آرایش ستارگان و ماه تولّد بر سرنوشت و امور انسانی صورت گرفت ولی هیچکدام با موفقیت همراه نبود. در 1937 فارنزورث نتوانست هیچ تناظری بین قریحه هنری و نشان طالع با خورشید در نشان لیبرا (میزان) برای تاریخ های تولد 2000 نقاش و موسیقیدان مشهور پیدا بکند. بُک و مِیال (1941) در بین دانشمندان فهرست شده در راهنمای دانشمندان the american Men of Science به چیرگی هیچ یک از نشان های منطقه البروج برنخوردند. بارث و بِنت (1973) برای بررسی اینکه "آیا تعداد مردانی که تحت تاثیر سیاره بهرام (مریخ) متولد شده بودند و شغلی لشگری را برگزیده بودند بیشتر از آنانی است سراغ شغلی غیرنظامی رفته بودند" دست به مطالعه آماری زد. آنان هیچ رابطه ای را پیدا نکردند. مک گِروی (1977) با استفاده از تعداد بسیار زیادی تاریخ تولّد، جدولی از دانشمندان و سیاستمداران تهیه کرد( در مجموع 16634 دانشمند و 6475 سیاستمدار) که در هر روز سال زاده شده بودند و محض نمونه حتی یک نشان اختربینانه که تاثیر اجرام آسمانی را بر شخصیت و سرنوشت انسان ها نشان بدهد پیدا نکرد. در مطالعه جدید دیگری باستِدو (1978) به طور آماری بررسی کرد که آیا انسان هایی با خصلت هایی نظیر قابلیت رهبری، آزادیخواهی، محافظه کاری، هوشمندی و 30 متغیر دیگر، که بسیاری از آنها به تاثیر اجرام آسمانی و صور فلکی منتسب می شدند تمرکزی در تاریخ های تولد خاصی دارند یا خیر، نتیجه کاملاً منفی بود. پژوهش های جدیدتر (کالور و ایانا) برای تعیین اینکه آیا ادعای اختربینان و طالع بینان مبنی بر وجود همبستگی بین نشان خورشید (منطقه ای که وقتی شما متولّد میشوید خورشید در منطقه البروج آنجاست) و ویژگی های بدنی از صدها نفر نظرسنجی کردند. بر خلاف آنچه مجریان برنامه فریب عمومی تمایل دارند باور کنیم ، هیچ مجموعه ای از ویژگی های جسمانی حتی با یکی از نشان ها هم جور نشدند. حتی اگر تمامی تغییراتی که طالع بینان دوست دارند در این آزمون ها لحاظ کنیم باز هم نتایج کماکان منفی خواهد بود. در پژوهش جونوس نابلیت در باب اینکه آیا روابط زاویه ای بین سیارات می تواند ویژگی شخصیتی یک فرد را پیش بینی کند یا خیر ، هیچ کدام از پیش بینی های طالع بینان با داده ها مورد تایید قرار نگرفتند. در مطالعه ای که در Natur انتشار یافت، شان کارلسن فیزیکدان، به 30 اختربین معروف آمریکایی و اروپایی جداول زادگاهی 116 سوژه را ارئه کرد. برای هر سوژه به طالع بینان سه شرح شخصیتی ارائه شد، یکی مربوط به سوژه و دو تای دیگر با انتخاب تصادفی، آزمونی استاندارد برای اندازه گیری ویژگی شخصیتی در این برنامه لحاظ شد. وظیفه طالع بینان انطباق دادن جدول زادگاهی سوژه با شرح شخصیتی او بود. طالع بینان تنها در 34% موارد موفق بودند ، بعبارتی اگر کسی تنها حدس هم میزد به همین مقدار می رسید.
یک هنرمند خیابانی به ابداع یک ایده منحصر به فرد برای ساخت مناظر اثیری با استفاده از یک دوربین و یک چراغ پرداخته است.
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، پیتر مدلیکات، 38 ساله با نام هنری «سولا» برای مدت پنج سال است که به اجرای این «بمباران نوری» میپردازد.
البته این مناظر زیبا و نورانی تنها چند لحظه دوام آورده و با یک چشم بر هم زدن ناپدید خواهند شد.
این عکاس با استعداد، این شیوه تصویرآفرینی خود را بر اساس «بمباران» ایجاد کرده که در آن یک طراح نقاشیهای دیواری با سرعت زیاد و پیش از دیده شدن باید به خلق یک تصویر بپردازد.
کار سولا شامل یک رنگینکمان خیابانی در بیرمنگام و یک تصویر نور هفت متری به سفارش ایستگاه مترو خیابان نیواستریت این شهر است.
وی همچنین به خلق این نمایشهای نوری در دوبی و همچنین شهرهای دیگر انگلیس پرداخته است.
وی آغاز این کار را کاملا تصادفی خوانده و اظهار کرد که در زمان ثبت تصاویر برای جلوه بخشیدن بیشتر به مناظر از جلوههای نوری استفاده کرده و در نهایت چنین مناظری را بدست آورده است.
البته به گفته سولا، خلق این نمایش های زیبا کار آسانی بوده و تنها نیازمند یک دوربین دیجیتال، سرعت شاتر طولانی مدت 30 ثانیه و یک چراغ است.
در این زمان عکاس باید در یک شرایط کم نور یا تاریک قرار گیرد تا هنر وی نمایان شود.
همچنین آبوهوا نیز نقش مهمی در این میان ایفا میکند.
رییس انجمن زمین شناسی ایران گفت: تحقیقات نشان داده که ذرات نانو قابلیت از بین بردن و یا کم کردن اثر گسلهای فعال زمین لرزهای را دارد
سروش مدبری، رییس انجمن زمین شناسی ایران درگفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: تحقیقاتی که در برخی از کشورهای دنیا آغاز شده نشان میدهد ذراتی که در حالت پودرهای نانویی در زمان سایش دو گسل پراکنده میشوند ، میتواند به عنوان روغن بین دو گسل عمل کنند.
وی اظهارداشت: زمانی که دو گسل در کنار هم حرکت میکنند پودرهایی در مقیاس نانو از آنها ساطع میشود که به اعتقاد دانشمندان و محققان علوم زمین میتواند گسلها را صیقل کاری کند و از اصطکاک آنها بکاهد ؛این فرضیهای است که در بین محققان مطرح شده و حال بررسی است.
عضو هیات علمی دانشکده زمین شناسی دانشگاه تهران به اهمیت شناختن تاثیر نانو در علوم مختلف اشاره کرد و گفت: محققان معتقدند که اگر این پودرهای نانویی را به گسلهای زلزله خیز و فعال تزریق کنیم میتوان تا حد زیادی فعالیت گسلهای فعال را کاهش داد.
به گفته وی این تحقیق در برخی از کشورها آغاز شده است و ما هم باید تلاش کنیم تا تحقیقات دراین زمینه را آغاز کنیم.
مدبری ادامه داد: در حال حاضر فناوری نانو تمام دنیا را فرا گرفته و به عنوان انقلاب قرن 21 مطرح است و کشورهای زیادی روی مبحث نانو کانی شناسی و نانو ژئو شیمیایی کار میکنند.
وی افزود: امروزه بسیاری از کشورها اولویت اصلی خودشان را نانو قرار دادهاند و به همین دلیل سرمایه گذاری و هزینه زیادی را به این بخش اختصاص دادهاند.
رییس انجمن زمین شناسی ایران اظهارداشت: ایران نیز در این زمینه بودجه زیادی را صرف مطالعات نانویی میکند تا کاربردهای آن را درعلوم مختلف مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد.
وی با بیان اینکه زمین شناسی ارتباط زیادی با نانو دارد گفت: مواد موجود در زمین در بسیاری موارد در مقیاس نانوست که در این میان دو بحث نانو کانی شناسی و نانو ژئوشیمیایی مطرح میشود.
مدبری درباره نانو کانی شناسی توضیح داد: تمام مواد زمین از کانی تشکیل شده است و زمانی که این کانیها به مقدار زیادی ریز میشود در مقیاس نانو در میآید، بنابراین مطالعه آنها به مبحث نانو کانی شناسی مربوط میشود.
وی گفت: به عنوان مثال اتسمفر، جو زمین و گرد و غبارهایی که بر اثر فرسایش و توفانهای کویری ایجاد میشوند و حدود 30 درصد سطح زمین را میپوشانند در زمره نانو کانیها قرار دارند.
رییس انجمن زمین شناسی ایران افزود: وقتی که آتشفشانی فعال میشود چندین میلیارد تن مواد وارد اتمسفر میشود که بخش بزرگی از این مواد به صورت نانو است که میتواند عواقب وخیمی به دنبال داشته باشد ، مثلا بر اثر فرسایش فلات تبت ذرات خاک که به صورت نانو در فضا پراکنده میشود حدود 15 هزار کیلومتر دورتر یعنی در قاره امریکا قابل مشاهده است که این موضوع نشان دهنده اهمیت بررسی این ذرات است.
وی با بیان اینکه ذرات نانو در اتسمفر اثرات متفاوتی دارند اظهار داشت: یکی از آنها میتواند جلوی تابش خورشید را بگیرد به طوری در سال 1870 یک آتشفشان در فیلیپین رخ داد که ذرات معلق آن در هوا جلوی تابش نور خورشید به زمین را گرفت به طوری آن سال، سال بدون تابستان نامیده شد. بنابراین تاثیرات ذرات نانو بر روی جو و زندگی انسان غیر قابل انکار است.
مدبری درباره نانو ژئوشیمیایی توضیح داد: فیتوپلانگتونهای موجود در اقیانوسها تقریبا 50 درصد اکسیژن زمین را تولید میکنند که این موجودات ریز دریایی از موادی که از خشکی وارد اقیانوس میشوند تغذیه مینمایند، در واقع این مواد طبیعی که نانو ذرات اکسید آهن هستند توسط رودخانهها وارد اقیانوسها میشوند.
وی تاکید کرد: بنابراین این نانو مواد شیمیایی که طبیعی است و بشر هیچ دخالتی در ایجاد شدن آنها ندارد از اهمیت زیادی برخوردار است.
عضو هیات علمی دانشکده زمین شناسی دانشگاه تهران به ارتباط نانو با محیط زیست اشاره کرد و گفت: بخش بسیار بزرگی از آلایندهها در محیطهای طبیعی چه در هوا و چه در آب به وسیله نانوها در محیط پراکنده میشوند .
وی ادامه داد: شاید تا چند سال پیش تصور میشد این مواد معلق در هوا حل میشوند اما هم اکنون باور بر این است که این مواد آلاینده عمدتا روی نانوها سوارند و در محیط منتقل میشوند پس شناخت نانو برای محققان و زمین شناسان از اهمیت زیادی برخوردار است.
مدبری گفت: همچنین امروزه با بحران گازهای گلخانهای که گاز co2 زیادی را وارد جو میکند، محققان در تلاشاند با استفاده از فناوری نانو گازهای آلاینده را از جو و اتمسفر جدا کنند.
«هر گردی گردو نیست» و «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» دو ضرب المثلی هستند که باعث جنگ میان طرفداران و مخالفان بشقاب پرندهها شده اند. طرفداران این پرندگان گرد، معتقدند حتما آنها وجود دارند که تا به امروز هزاران خبر و شایعه در موردشان شکل گرفته است و مخالفان نیز میگویند دلیل نمیشود به هر جرم ناشناخته ای که در آسمان مشاهده میشود لقب بشقاب پرنده اعطا کنیم!
از گذشته تا به امروز
در اسناد تاریخی به صورت واضح مطلبی درباره بشقاب پرندهها دیده نشده است. مواردی که گمان میشود در کتب تاریخی به عنوان بشقاب پرنده از آنها نام برده شده اغلب پدیدههای آسمانی مانند عبور شهاب سنگ، صاعقه و غیره بوده است. البته برخی باستان شناسان در گوشه و کنار جهان اشکالی را به عنوان بشقاب پرنده معرفی کرده اند که در مقابل، مخالفان هم شعار «هر گردی گردو نیست» را فریاد زده اند!
بشقابهای پرنده همیشه در طول تاریخ به عنوان یکی از نکات مرموز برای بشر مطرح بوده اند. اما جالب است بدانید که آنها تنها در حدود صد سال است که این چنین بر سر زبانها افتاده اند. کافیست زمانی را تصور کنید که آسمان بستر موشکها و هواپیماهای جنگده کشورهای مختلف دنیا شده بود. از گذشته تا آن زمان درباره بشقابهای پرنده صحبتهایی به میان میآمد اما هیچ گاه بحث این پرندگان ناشناخته تا این حد در بین مردم و از آن مهم تر سیاستمداران و سران کشورها رسوخ نکرده بود. علت قوت گرفتن شایعه وجود بشقابهای پرنده در آن دوران در میان مردم فقط یک نکته بود: «وقتی بشر میتواند در آسمان پرواز کند پس موجودات فرازمینی نیز حتما این قدرت را خواهند داشت!»
کاسه یا بشقاب؛ مسأله این است!
اصطلاح عامیانه «بشقاب پرنده» معمولاً به شی ای پرنده و ناشناخته گفته میشود که شبیه به یک کره است و هیچ بال و چرخی هم ندارد. شکلهای رایج آن در مواردی که گزارش شده است، شبیه به یک دیسک (DISK)، بشقاب، توپ راگبی، دوک و اشیائی مشابه بوده است. معمولا افرادی که شاهد این کاسهبشقابهای پرنده بوده اند معتقدند آنها به سرعت به دور خود میچرخند و رنگهای مختلفی از خود ساطع میکنند. اگر فیلمها و کارتونهایی که با این مضمون ساخته شده است را نیز مرور کنید اکثر قریب به اتفاق سفینههای بیگانه با الهام از این ساختار به تصویر کشیده شدهاند.
بشقاب پرنده، هواپیما در دو کفه ترازو
اشیا پرنده ساخته شده توسط انسان، همگی ساختار ایرودینامیک دارند، به این معنی که شبیه پرندگان هستند و نشانههایی از بال و دم در آنها مشهود است، اما شکل هندسی بشقاب پرندهها فاقد حالت ایرودینامیک است و اکثراً شکلی مدور و به حالت قرینه دارند.
بشقاب پرندههای توصیف شده، اغلب با نور شدید در شب همراهاند و در رادارها نیز چند برابر بزرگتر از اندازه واقعی دیده میشوند که گفته میشود این امر نشانه بزرگی میدان الکترومغناطیسی پیرامون آنهاست، در حالی که اشیاء پرنده ساخت دست انسان اکثراً بدون تولید نور و رادار گریز طراحی میشوند. از سویی بشقاب پرندهها بی صدا پرواز میکنند ولی هواپیماهای ملخ دار و جتها به هنگام پرواز صدای مخصوص به خود را دارند.
چرا بشقاب پرندهها گیر نمیافتند
در همه گزارشهایی که پیرامون مواجهی یک هواپیمای جنگی با بشقاب پرنده منتشر شده است هیچ گاه هواپیماهای ساخت بشر نتوانستهاند آنها را منهدم کنند. گویا فضاییها از توانایی هواپیماهای مدرن ساخت انسانها کاملا با خبر هستند و به خلبانان خود توصیه کرده اند فاصله خود را با اسلحه هواپیماها و توپهای ضد هوایی حفظ کنند!. ادعا می شود بعضی از کسانی که به بشقابهای پرنده خیلی نزدیک شده اند، در معرض آثار رادیواکتیو قرار گرفته اند. پس حواستان باشد اگر یکی از این اشیاء سر راهتان قرار گرفت، خیلی به آنها نزدیک نشوید!
بشقاب پرنده؛ از واقعیت تا خیال
با چه چیزهایی اشتباه گرفته میشوند؟
تا اینجا، بشقاب پرندهها را بر اساس مطالبی که در پایگاههای اینترنتی، مجلات، کتابها و میان مردم رایج است توصیف کردیم. اما بیایید نگاهی دقیق تر به این قضیه داشته باشیم. معمولا اکثر بشقاب پرندههای مشاهده شده، اجسام متداولی مانند هواپیما، بالن و یا اجرام نجومی از قبیل شهاب سنگها یا سیارات درخشان بوده اند که به سبب ناآشنا بودن با صورت ظاهری آنها، نام بشقاب پرنده را بر روی آنها گذاشته ایم.
از جمله مواردی که ممکن است با بشقاب پرندههای واقعی (!) اشتباه گرفته شوند میتوان به موشکهای پرتاب شده توسط هواپیما، ماهوارههای برخاسته از زمین، شهاب سنگها و قطعات خرد شده آنان که با انعکاس نور خورشید روشن دیده میشوند، روشن شدن ابرهای ارتفاع پایین توسط خورشید، نورهای رنگارنگ حاصل از سوختن ماهوارهها در جو، گلولههای نورانی بکار رفته در صنایع نظامی، هواپیماهایی که فرود آمدنشان را علامت میدهند، بالونهای آزمایش، کرههای درخشان یا قرصهای براق و روشن حاصل از انعکاس نور توسط سطوح خارجی هواپیماهای مدرن، دنباله بخار هواپیماها، سطح بالونهای آزمایشی و هر سطح صیقل داده شده، هاله نورانی اطراف خطوط سیمهای انتقال برق فشار قوی در اثر احاطه شدن با کریستالهای یخ در زمستان، سیارات، ستارههای درخشان، سراب نوری و غیره اشاره داشت.
قبول داریم که ممکن است بعضی از این موارد خیلی خنده دار به نظر برسد اما تک تک آنها به دفعات اتفاق افتاده است. حال اگر فکر میکنید بعضی از این نکات، خیلی ساده به نظر میرسند ادامه مطلب را بخوانید.
یک توجیه جالب
دانشمندان معتقدند گاهی سلولهای سطح چشم می میرند و از آن جدا شده و در مایع خارج چشم شناور می شوند. درست مثل وقتی که در حال استراحت اجسامی را می بینیم که با حرکت مردمک چشم از این سو به آن سو می روند. ممکن است این اشیای ناشناس و خارجی نیز چنین حالتی داشته و واقعاً وجود نداشته باشند.
البته نمی توان به این سادگی دیدن اشیای پرنده را توجیه کرد اما ممکن است تعدادی از این میلیونها گزارش مربوط به خطای دید باشد. به این خطای چشم «فلوتر» یا «مگس پران» نیز می گویند.
(در مبحث رویت هلال هم اصطلاحی وجود دارد به نام «توهم هلال». هنگامیکه رصدگران هلال برای رصد هلال نازک اول ماه آسمان را کنکاش میکنند در اثر عوامل مختلف ممکن است به نظرشان بیاید که هلال را دیده اند در صورتی که اصلا هلالی وجود نداشته است!)
هواپیماهای جاسوسی و سیاره زهره، متهمان ردیف اول
هواپیماهای جاسوسی و بدون خلبان یکی از مواردیست که مردم جهان آنها را به دفعات به جای بشقاب پرنده گزارش داده اند. این اشیای پرنده اغلب به شکلی طراحی شده اند که برای مردم عجیب به نظر میرسند. از طرف دیگر هواپیماهای بدون خلبان به دلیل شرایطی که دارند درصد سقوط بسیار بیشتری نسبت به سایر پرندگان مصنوعی دارند و همین باعث میشود که در مناطق دورافتاده شهری گزارشات بسیاری از سقوط یک بشقاب پرنده یا مشاهده آن ارائه شود.
سیاره زهره نیز به دلیل درخشش خیره کننده ای که دارد با بشقاب پرندهها اشتباه گرفته میشود. به دلیل قرار گیری مدار این سیاره درون مدار زمین، ما همیشه زهره را در کنار خورشید و یا به عبارتی به هنگام غروب و طلوع خورشید میبینیم. زهره بعد از ماه درخشنده ترین جرم آسمان به شمار میآید که در شرایطی که وضعییت رصدی آن مناسب است تلالو خیره کننده اش باعث تعجب مردم عادی میشود.
چه چیزی از این جذاب تر؟
اگر قرار باشد مردم جهان را سرگرم موضوعی کنیم به نظر شما چه چیزی جذاب تر از بشقاب پرنده وجود خواهد داشت. شما میتوانید با ارائه آمارهای مختلف غیر رسمی، صورت مسأله را برای مردم جهان مطرح کنید، با فیلمهای جذاب خود آن را برای مردم به صورت نامحسوس جا بیاندازید، با ارائه مستندهای مختلف و اخبار و شایعه آن را در مغزشان تثبیت کنید و سرانجام به مقصود خود برسید.
هیچ کس نمیتواند به طور کامل وجود یا عدم وجود موجودات فرازمینی را اثبات یا رد کند اما قطعا اظهار نظرهای ساده لوحانه درباره بشقاب پرندهها در هیچ محفل علمیای مورد پسند نیست.
کارشناسان ناسا با تحلیل تصاویر ارسالی فضاپیمای وایز اعلام کردهاند حدود 4700 سیارک بالقوه خطرناک در اطراف زمین وجود دارند که میتوانند با برخورد به سطح زمین، فاجعهای به بار بیاورند.
سیارکهای بالقوه خطرناک که PHA (مخفف عبارت potentially hazardous asteroids) نیز نامیده میشوند، صخرههایی سرگردان در منظومه شمسی هستند که در حرکت مداری خود به فاصله نزدیکتر از 8 میلیون کیلومتری از زمین میرسند (فاصله متوسط زمین تا ماه چهارصدهزار کیلومتر است) و آنقدر بزرگ هستند که بتوانند سالم از جو زمین عبور کنند و در برخورد با سطح زمین، به مناطق وسیعی از زمین آسیب وارد کنند.
فضاپیمای وایز که از زمستان 2011 / 1389 به رصد آسمان در نور فروسرخ مشغول است، میتواند تابش حرارتی سیارکها را تشخیص دهد و به همین دلیل، میتواند هم سیارکهای روشن و هم سیارکهای تاریک را بررسی کند. پس از بررسی 107 نمونه از سیارکهای بالقوه خطرناک، اخترشناسان نتیجه گرفتهاند که حدود 4700 پی.اچ.ای با قطر بزرگتر از 100 متر در اطراف زمین وجود دارد. هرچند خطای این مطالعه نسبتا زیاد است (33درصد، یعنی مقدار درست بین 3200 تا 6200 سنگ است) اما این بدان معنی است که پروژههای جستجوی اجرام نزدیک زمین (NEO) تاکنون موفق به شناسایی حدود 20 تا 30درصد از این اجرام شده و انسان در آغاز قرن بیستویکم هنوز نتوانسته است بسیاری از خطرهای آسمانی نزدیک به خود را شناسایی کند.
در این تصاویر میتوانید شبیهسازیهای ناسا را از سیارکهای معمولی و سیارکهای بالقوه خطرناک ملاحظه کنید. مدار زمین به رنگ سبز، اجرام نزدیک به زمین با رنگ آبی و سیارکهای بالقوه خطرناک با رنگ نارنجی مشخص شدهاند.
مهمترین مشکل در شناسایی این اجرام، نزدیکی آنها به زمین است. مدار نزدیک به زمین بدان معنی است که حرکت نسبی (ظاهری) این اجرام در آسمان بسیار کند است و دیر به دیر در وضعیت رصدی مناسب قرار میگیرند. از نگاه ناظر زمینی، این اجرام بیشتر زمان خود را در نزدیکی خورشید میگذارنند و از آنجا که اندازه کوچکی دارند، در روشنایی اطراف خورشید محو میشوند. هرچند با استفاده از تلسکوپهای روباتیک قوی، کارشناسان ناسا موفق شدهاند نرخ شناسایی این اجرام را افزایش دهند، اما اطلاعات ارسالی تلسکوپ وایز نشان میدهد این تلاشها کافی نیست!
نتیجه مهم دیگری که از تحلیل اطلاعات ارسالی تلسکوپ وایز بدست آمده، این است که تعداد سیارکهای بالقوه خطرناک که نزدیک به صفحه مداری زمین (دایرهالبروج) گردش میکنند، حداقل دو برابر تخمینهای قبلی است. بسیاری از سنگهای سرگردان در فضای منظومه شمسی در صفحههایی متفاوت با صفحه مداری زمین گردش میکنند و عملا نمیتوانند برای زمین خطرساز شوند؛ اما اجرام حاضر در صفحه دایرهالبروج خطرناکترین تهدیدها برای زمین و حیات روی آن به شمار میروند. رصدهای وایز همچنین نشان داده که پی.اچ.اوهای نزدیک به صفحه دایرهالبروج روشنتر از دیگر سیارکها هستند که بدان معنی است آنها اغلب سنگی یا فلزی هستند و در صورت برخورد به زمین، آسیبهای بیشتری به بار میآورند.
شبیهسازیها نشان میدهد این اجرام از برخورد سیارکهای کمربند اصلی با یکدیگر تولید شدهاند. کمربند اصلی سیارکها، اجتماعی از یک میلیون سنگ ریز و درشت در فضای بین سیاره مریخ و مشتری است که حدود 4.5 میلیارد سال پیش و همراه با دیگر اجرام منظومه شمسی متولد شدهاند.
بیماری موتور نورونی به تدریج تمامی اعضای بدن را از کار انداخته و انسان را میکشد، اما استثناهایی نیز مانند فیزیکدان مشهور انگلیسی، استفان هاوکینگ وجود دارند که با این بیماری مقابله کرده و زنده ماندهاند، با این همه برای چنین فردی که از برجستهترین دانشمندان جهان به شمار میرود برقراری ارتباط و سخن گفتن با اطرافیان عاملی بسیار حیاتی به شمار میرود.
تا به حال به این فکر کردهاید که فردی مانند استفان هاوکینگ چگونه میتواند با افراد و محیط اطرافش ارتباط برقرار کند؟ هاوکینگ نمونه بسیار ویژهای از مبتلایان به بیماری موتور نورونی است که علاوه بر حفظ ارتباط با اطرافیانش توانسته به مطالعات پیچیده فیزیکیاش نیز ادامه داده و تفکراتش را انتقال دهد.
با این همه برقراری ارتباط برای بسیاری از افراد مبتلا به بیماری مشابه با هاوکینگ یا دیگر انواع بیماریهای فلج کننده بسیار دشوار است، تصور کنید روزی برسد که توان حرف زدن را از دست بدهید و تنها بخشی از بدنتان که قابلیت حرکت کردن دارد، ماهیچه کوچکی بر روی صورتتان، یکی از انگشتان دستتان و یا تنها چشمهایتان باشد در این صورت چه راهی برای برقراری ارتباط با محیط اطراف باقی خواهد ماند؟
راه حلی که برای استفان هاوکینگ در نظر گرفته شده، ابزاری است که به صفحه الفبا شهرت دارد، این صفحه جدولی از حروف مختلف الفبا است که فرد بیمار باید با کمک یک نفر دیگر حروف مورد نظر خود را برای بیان کردن از میان آنها انتخاب کرده و به این شکل سخن بگوید،برای مثال پرستاری باید به حروف اشاره کند و زمانی که به حرف مورد نظر بیمار اشاره کرد، بیمار با فشردن کلید یا به صدا درآوردن زنگی اعلام کند که پرستار به حرف مورد نظرش اشاره کرده است. به این ترتیب با کنار هم قرار گرفتن این حروف فرد می تواند سخن بگوید. با این همه این روند بسیار خسته کننده به نظر میآید.
از این رو امروزه نمونههای الکترونیکی این صفحات نیز ارائه شده اند تا بیماران بتوانند بدون نیاز به کمک فردی دیگر، از صفحه الفبا استفاده کنند.
نمونهای که در اختیار هاوکینگ قرار دارد، رایانهای پیچیده است که به نمونه نرمافزاری صفحه الفبا و نرمافزار ترکیب صدا مجهز است، "سم بلکبرن" تکنسین فنی سیستم ارتباطی استفان هاوکینگ پیش از این درباره نحوه برقراری ارتباط وی با دیگران اینگونه توضیح داده بود:
"استفان از حدود سال 1986 تا به امروز برای صحبت کردن از فهرستی استفاده میکند که در کنترل یک سیستم رایانهای است. در اصل یک رایانه سلولهایی را در شبکهای بزرگ از حروف و واژه روشن میکند و زمانی که واژه درست روشن شد، کاربر نوعی سوئیچ را فشار میدهد. از زمانی که استفان حرکت دستهایش را از دست داد و دیگر نتوانست سوئیش را بفشارد، از حسگر فروسرخی که بر روی عینکش کار گذاشته شده و میتواند حرکات ماهیچههای گونهاش را رصد کند، استفاده شد،این حسگر به واسطه رصد حرکات ماهیچه گونه هاوکینگ، حروف درست را تعیین کرده و واژههای مورد نظر وی را تعیین میکنند.
سپس جعبه خاکستری کوچکی که در این دستگاه قرار داشته و نسخه سخت افزاری از صدای ترکیبی استفان را در خود دارد، با استفاده از پردازشگری ویژه، متن به دست آمده را به صدایی تبدیل میکند که شباهت زیادی به صدای استفان هاوکینگ دارد."
البته تمامی بیماران به چنین تجهیزاتی دسترسی ندارند زیرا این تجهیزات بسیار گرانقیمت هستند. مدلهای ابتدایی این ابزارهای الکترونیک قیمتی در حدود چهاز هزار تا 10 هزار دلار دارند در حالیکه مدلهای پیشرفته تری که مشابه سیستم ارتباطی هاوکینگ به ردیاب حرکت چشم نیز مجهز است، 10 هزار تا 25 هزار دلار قیمت دارد.
یک عکاس ستارهشناس آمریکایی با استفاده از تلسکوپ خورشیدی خود در خانه موفق به ثبت تصویر خارقالعادهای از سطح خورشید شده است.
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، این تصویر توسط آلان فرایدمن در روز هفت آوریل توسط یک دوربین Grasshopper CCD از حیاط پشتی خانه وی در نیویورک به ثبت رسیده است.
جزئیات سطح خورشید که در یک طول موج منتشر شده از هیدروژن آلفا(Ha) به نمایش در آمده، بافت پیچیده چهره واقعی این ستاره سوران را نشان میدهد.
هیدروژن یکی از رایجترین عناصر موجود در خورشید است. سطح این ستاره و لایه بالایی یا نور کره و کروموسفر آن تنها مناطق خنک برای امکان وجود اتم هیدروژن هستند و تصویر هیدروژن آلفا به نمایش جزئیات خورشید در این لایهها پرداخته است.
بافت خزمانند سطح خورشید توسط ساختارهایی موسوم به « سیخک» ایجاد شده است. این سیخکها به زبانههای پلاسمای بسیار داغ گفته میشود که از نورکره با سرعت 88 هزار کیلومتر در ساعت به بالا فوران پیدا میکنند. ارتفاع این سیخکها تا چهار هزار و 380 کیلومتر رسیده و حدود 100 هزار سیخک در هر زمان در چهره خورشید بوجود میآید.
مناطق سیاه در نیمکره چپ همان مناطق خنکتر لکههای خورشیدی هستند که در آن میدانهای مغناطیسی از اعماق زمین به بالا آمده و جرقههای خورشیدی در اطراف این مناطق شکل میگیرند.
همچنین میتوان برجستگیهایی را در حال جهش از سطح خورشید مشاهده کرد که ساختارهای تولید شده توسط میدانهای مغناطیسی بوده و به انتقال پلاسمای خورشیدی به ارتفاع دهها و شاید صدها هزار کیلومتر به بالا میپردازند.
اینشتین در سال 1915 در نظریه نسبیت عام خود از سیاهچالهها سخن گفت. این پدیده مرموز طبیعی کماکان در کانون توجه فیزیکدانان و اخترشناسان است
در اینجا سعی میکنیم به مفهوم سیاهچاله بپردازیم و با آن بیشتر آشنا شویم.
در کلامی ساده، سیاهچاله چیزی است که از متلاشی شدن یک ستاره بزرگ باقی میماند. اگر با مفهوم "ستاره" آشنا باشید میدانید که ستاره جسم بزرگی است که در داخل آن همجوشی در مقیاسی بزرگ و به طور پیوسته انجام میشود.
به دلیل بزرگ بودن جرم ستارهها و گسترده بودن گاز در ساختار آنها، میدان جاذبه گرانشی همواره در تلاش برای متلاشی کردن ستاره است. از طرفی همجوشی که در مرکز ستاره انجام میشود عامل ایجاد ثبات در این میان است و با مقابله با میدان گرانش، ستاره را از نابودی حفظ میکند.
هنگام متلاشی شدن ستاره، نیروی لازم برای همجوشی نابود میشود. در همین حال نیروی جاذبه گرانشی ستاره، محیط را برای اعمال نیروی خود آزاد میبیند و شروع به جذب همه مواد و اجرام در اطراف خود میکند.
با پر شدن فضای درون هسته ستاره، دمای هسته افزایش مییابد و این امر عامل یک انفجار سهمگین است که تمام تابشها و شعاعهای انفجار آن در فضا پخش میشود. چیزی که از این انفجار باقی میماند هستهای فشرده و بسیار بزرگ است. میدان گرانش این هسته آنقدر وسیع و قوی است که حتی شعاعهای نور نیز از در امان نیستند.
اکنون هستهای که داریم یک سیاهچاله (Black Hole) است. اگر یک سیاهچاله حرکت مداری داشته باشد، آغاز به کشیدن فضا-زمان به دور افق رویداد میکند. این گردش فضا به دور افق رویداد را کارکُره (ergosphere) میگویند و شکل بیضوی دارد.
هسته ستاره متلاشی شده به عنوان مرکز سیاهچاله یا تکینگی (نقطه یکتایی) در نظر گرفته میشود. دهانه سیاهچاله به " افق رویداد" یا Event Horizon معروف است.
ابتدا برای فهم بهتر سیاهچالهها بد نیست این را بدانید سیاهچالهها به قدری متراکمند که اگر کل کره? زمین قطرش به 0.9 سانتیمتر تقلیل یابد اما جرمش ثابت بماند به یک سیاهچاله تبدیل میگردد.
شاید بهتر است افق رویداد را به عنوان دهانه سایهچاله در نظر بگیرید که همه چیز را میبلعد. وقتی چیزی از افق رویداد میگذرد برای همیشه از بین میرود. [رازهای زندگی: آیا سیاهچالهها شما را به دنیاهای دیگر میفرستند؟]
شعاع دهانه به نام “شعاع شواترزشیلد" معروف است. این نام را به افتخار اختر شناس بزرگ، کارل شواترزشیلد انتخاب کردهاند که به پیشرفت تئوریهای مربوط به سیاهچاله کمکهایی کردهاست.
در کل دو نوع سیاهچاله وجود دارد:
• شواترزشیلد (Schwarzchild) : سیاهچاله غیر دوار
• کِر(Kerr) : سیاهچاله دوار
سیاهچاله کارل شواترزشیلد سادهترین نوع است که در آن مرکز دوران نمیکند و ثابت است. این نوع سیاهچاله تنها دارای یک نقطه یکتایی و یک افق رویداد است.
سیاهچالههای کِر در طبیعت به وفور یافت میشوند و در آنها هسته دوران می کند و دلیل این دوران نیز، ستارهای است که این سیاهچالهها از آن به وجود آمدهاند.
معمولاً این ستارههای دوار هستند که سیاه چالههای کِر را بوجود میآورند. وقتی که ستارهای دوار متلاشی میشود، هسته آن همچنان دوران میکند و به همین دلیل سیاهچاله بوجود آمده نیز به صورت دوار به جا میماند. اگر با "اندازه حرکت دورانی" آشنا باشید این مطلب را بهتر متوجه میشوید.
سیاهچاله کِر از چهار قسمت زیر تشکیل میشود:
• تکینگی (Singularity) : همان هسته بجا مانده از ستاره متلاشی شدهاست.
• افق رویداد: دهانه سیاهچاله
• کارکُره (Ergosphere): اگر یک سیاهچاله حرکت مداری داشته باشد، آغاز به کشیدن فضا - زمان به دور افق رویداد میکند. این گردش فضا به دور افق رویداد را کارکُره (ergosphere) میگویند و شکل بیضوی دارد.
•حد ایستائی (Static Limit): مرز بین کارکره و فضای عادی
اگر جسمی از میان کارکره عبور کند و از دوران آن انرژی کسب کند شانس فرار از سیاه چاله را دارد. ولی اگر جسمی از افق رویداد گذر کند به دورن سیاهچاله مکیده میشود. در حال حاضر هیچ کدام از تئوریهای فیزیک نمیتواند توضیح دهد که درون سیاهچاله چه اتفاقی برای ماده و انرژی میافتد.
با اینکه تا بحال هیچ سیاهچالهای توسط انسان دیده نشده است، سه خاصیت اصلی سیاهچاله برای ما قابل اندازهگیری است:
• جرم
• بار الکتریکی
• اندازه حرکت دورانی
جرم سیاهچاله و اندازه حرکت آن را میتوان توسط اجرام در حال حرکت اطراف آن و قوانین کپلر اندازه گرفت.
چیزی که ما به دنبالش هستیم یک ستاره یا حلقه گازی است که با رویت آن و مشاهده رفتار آن بتوانیم حضور سیاهچاله را تشخیص دهیم. برای مثال از مشاهده حرکت دورانی ستارهای میفهمیم که اثری نامرئی و غیر محسوس عامل این دوران است و سپس در مییابیم که این اثر از جرم متراکم عظیمی میآید. از اینجا احتمال حضور یک سیاهچاله را میدهیم.
یک از راههای کشف سیاهچالهها استفاده از امواج گرانشی است که هنگام فروپاشی گسیل می کنند. هر جرم اختری از حیث شکل نامتقارن تششع ممکن است یک منبع قابل اکتشاف مشخص به وجود آورد.
زمانی که جسمی به درون سیاهچاله مکیده میشود دمایش به هزاران درجه کلوین میرسد و شتاب بزرگی میگیرد. این اجرام امواج مختلفی را گسیل میکنند که ساده ترین آن اشعه ایکس است که توسط رصدخانهها و آشکارسازهای بیرون جو قابل رویت هستند.
با وجود تمام تلاشهای دانشمدان در شناخت سیاهچالهها، این پدیدههای فضایی یکی از مرموزترین و جذابترین موضوعات اختر فیزیک باقی میمانند.